دلبرا ! بازا که باغت را ، چراغانی کنم
دلبرا ! بازا که باغت را ، چراغانی کنم
کوچه کوچه در مسیرِ عشق ، مهمانی کنم
پیش پایت گل بریزم ، تا تمامِ کوچه را
باخبر از لحظه های خوبِ عرفانی کنم
با طلوعِ چشم های مهربانت ،دیده را
ذره ذره با پگاهِ عشق ، نورانی کنم
با نسیمِ عشقِ تو در کوچه سارِ خاطره
خلوتم را با شمیمِ عشق ، بارانی کنم
همنوا با نغمه های عشق ، پیشِ چشمِ تو
خلوتِ آیینه را با گریه ، طوفانی کنم
تا تو بازآیی ، تمامِ هستی ام را بی دریغ
پیش پایت ، در حریمِ عشق قربانی کنم
باز هم شش گوشه ی دل را ، به یمن مقدمت
در میان ِ باغ ِ چشمانت گل افشانی کنم
تا تو بازآیی تمام هستی ام تقدیم توست
هر چه دارم از دل و جان برتو ارزانی کنم
لحظه ها را می شمارم تا طلوع صبحدم
تا بیایی و دوباره ،عشق را بانی کنم
نور چشمان تو را فانوس چشمانم کنم
دوستت دارم بیا تا آنچه می دانی کنم
کوچه کوچه در مسیرِ عشق ، مهمانی کنم
پیش پایت گل بریزم ، تا تمامِ کوچه را
باخبر از لحظه های خوبِ عرفانی کنم
با طلوعِ چشم های مهربانت ،دیده را
ذره ذره با پگاهِ عشق ، نورانی کنم
با نسیمِ عشقِ تو در کوچه سارِ خاطره
خلوتم را با شمیمِ عشق ، بارانی کنم
همنوا با نغمه های عشق ، پیشِ چشمِ تو
خلوتِ آیینه را با گریه ، طوفانی کنم
تا تو بازآیی ، تمامِ هستی ام را بی دریغ
پیش پایت ، در حریمِ عشق قربانی کنم
باز هم شش گوشه ی دل را ، به یمن مقدمت
در میان ِ باغ ِ چشمانت گل افشانی کنم
تا تو بازآیی تمام هستی ام تقدیم توست
هر چه دارم از دل و جان برتو ارزانی کنم
لحظه ها را می شمارم تا طلوع صبحدم
تا بیایی و دوباره ،عشق را بانی کنم
نور چشمان تو را فانوس چشمانم کنم
دوستت دارم بیا تا آنچه می دانی کنم
۷.۲k
۱۷ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.