تو چشمای آبی تو غرق شدن چه لذتی داره

تو چشمای آبی تو غرق شدن چه لذتی داره.

از سکوت تو کرشدن چقدر شکوهمنده.

وبرای تو زمین خوردن اصلن درد نداره.

حالا میبینم باهمه ی مسائلی که داری قد کشیدی داری قد مامان میشی
ورگهای دستت چه برجسته شده.

حالا وقتی دست همو میگیریم حس میکنم دستام چقدر کوچیک وظریفه
وتو دستهایی قوی داری.

هنوز مداد از دستت می افته دکترا میگن نرونهای عصبیت غلاف نداره و فرامین مغزت هدر میره.

پسرم با همه ی اینا هنوز دلم میخواد بدونم غروب به غروب که پشت پنجره وامیستی منتظر دیدن ماشین بابا به چه فکر میکنی.

بزرگ شدی ومن هم با تو بزرگ شدم، انگار موقع تولدت من هنوز کودک بودم چقدر کم تحمل چقدر نارنجی وظریف.

حالا اما نه...ما باهم بزرگ شدیم کوچولوی من

کی از زمین برمیگردی وکی برام از زمین وزمینیا وداستاناشون تعریف میکنی.

مامان گل سرخته تو سیاره ای که فقط مال ماست وهمیشه منتظر تا تو حرف بزنی برای من برای بابا.

مهم نیست سکوتت به عصب هشتم شنواییم آسیب زده من همیشه گوشهایی برای شنیدن داستانهای تو دارم.

سلامتیه همه مادرا که بزرگترین دارایی ما هستند.
#مادر
دیدگاه ها (۲۲)

روزگاری که در آن احساسات نیز کامپیوتریزه شده اند و برادر و خ...

تراژدی یعنی من، اندیشه ام ،یعنی روزهای تنهایی ام.امید را به...

ابرها بر آسمان تکیه می کنند ، درختان بر زمین و انسان ها ...

درد کشیده ای مادر جان ازجهل مدرن ترین جاهلان انسان نما....

part22🦋-{نشسته بالا سرس و دستاشو گرفته} بهتری قشنگم ؟&اوهم-م...

The Hello my family

عشق مافیا پارت*²*

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط