هوسخان

#هوس_خان👑
#پارت107


اما مارال عصبانی گفت
_میفهمی داری چی میگی اگه حرفات درست باشه بازم همچین حقی نداشتی اون دوتا خواهر اون کارو کنی
از دختر من استفاده کردی و یکی دیگه رو نادیده گرفتی
چطور میتونم اینو ببخشم ؟
فقط برای اینکه نمیخوام باز دعوا و خونریزی بشه سکوت می کنم و ماهرو میفرستم بره تو هم باید بری سرزندگیت با مهتاب
نمیتونی اونو نخوای ن
میتونی نادیده بگیریش اون دختر تمام عمرش عاشق تو بوده کلافه گفتم
پس من چی من دختر تورو میخوام!

عصبی رو بهم گفت

_ من گفتم ماهرو رو معاینه کنن میدونم دختره پس اینطوری دارم باهات تا می‌کنم
اگر اتفاقی که نباید می افتاد کاری می‌کردم که مرغای آسمون به حالت گریه کنن
اما ازت میگذرم
میگذرم داستان و ماجرای مزخرفی که راه انداختی و همین جا تمومش می کنم پس برو یه زندگی جدید با مهتاب شروع کن
اون لایق این زندگی هست...

از جام بلند شدم و گفتم هیچ کس درکم نمیکنه هیچکس نمیفهمه حرفای منو هیچکی نمیفهمه من نمیخوام
ماهرو برای من همه زندگیهههه

مثل من از جاش بلند شد و روبروی من ایستاد و گفت
_حرف دهنتو بفهم بفهم داری چی میگی این دخترا بازیچه دست تو نیستن که بخوای نخوای راه بندازی !
تو با مهتاب یه زندگی جدید شروع می کنی دو ماه دیگه خبر حاملگیه مهتاب باید به گوشم برسه اگر نه شک نکن به جای اینکه ماهرو میفرستم خارج از کشور شوهرش میدم
کدومو میخوای؟
ماهرو توی این سن کم ازدواج کنه یا به خارج از کشور بره؟
به تو بستگی داره حق انتخاب داری میتونی با مهتاب راه نیای
وماهروی من عروس بشه !


🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
دیدگاه ها (۱)

#هوس_خان👑#پارت108هر قدمی که از اون اتاق از ادن خونه دور می ش...

#هوس_خان👑#پارت109انگشتم روی لبش گذاشتم و گفتم ساکت باش میخوا...

#هوس_خان👑#پارت106راضی بود که بره دور بشه از من ؟از منی که عش...

#هوس_خان#پارت_۱۰۴#هوس_خان👑#پارت105وقتی به اون خونه رسیدم خود...

part21

آره من خیلی برات زیاده روی کردم...تو من و فروختی به کسی که ک...

گفتم دلم میخواد یه دختر داشته‌باشم با تو. از توی تراس گفت چی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط