خواب دیدم

خواب دیدم...
راستش را بخواهی قبل از خواب یک دل سیر به حال خودم گریه کرده بودم...
به اینکه دیگر نخواهم دیدت...
به اینکه سرنوشت چه تلخی سختی برایم رقم زده بود...
خواب دیدم من بودم و تو و همسفرانمان...
خواب دیدم بین الحرمین ایستاده ایم و رو به حرم عباس(ع) سلام میدهیم...
خواب دیدم اربعین بود و من و تو باز کنار هم ایستاده ایم...
و بعد وقتی به اسم کوچک صدایت زدم از خواب پریدم...
عجب خوابی بود... اربعین، بین الحرمین، من، تو، اسم کوچکت... 😔
#عکس_نوشت:
به یاد سال گذشته که شب شهادت مولا همینجا کنار هم بودیم...
دیدگاه ها (۲)

توی یه سنی...

سکانس ماندگار از کرخه تا راین

قسم به مکث میان دو آیه سوره حمد نمازم در غروب بیستم رمضان......

شعر عاشقانه هوشنگ ابتهاج_سایه

رویای من دروغ نمیگه

سفید تر از برف :)(: سیاه تر از خاکستر p7

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط