ویو ات

#𝗠𝘆_𝘀𝘁𝗿𝗶𝗰𝘁_𝗯𝗼𝘆𝗳𝗿𝗶𝗲𝗻𝗱🎧
#𝗽𝗮𝗿𝘁 7
#𝗮𝗿𝗺𝗶

ویو ا/ت

ساعت ۳ شب بود داشتم مثل دیونه ها تو خیابون می‌گشتم فقط میخواستم از تهیونگ دور بشم خودمم نمی‌دونم وقتی اون طوری باهام حرف زد ازش ترسیدم واسه همین فرار کردم تهیونگ تا حالا ۱۳ بار بهم زنگ زده همین الان هم داره زنگ میزنه ولی نمیخوام جوابش بدم
لباس هام خیلی باز بود تهیونگ راست می‌گفت یه مرکز خرید اون طرف خیابون دیدم(توی کره مرکز خرید های شبانه روزی زیاد هست از خدم در نیاوردم)
رفتم اونجا یا پولیور با شلوار لی خریدم بیرون خیلی سرد بود
پولش رو حساب کردم و از اونجا زدم بیرون تهیونگ همچنان داشت زنگ میزد گوشیم رو زدم رو بی صدا تا دیگه زنگ نزنه
داشتم راه میرفتم که رسیدم به یه پارک چند تا صندلی داشت
نشستم روی صندلی هاش پارک خلوتی بود البته ساعت ۳ نصف شب چرا باید یه پارک شلوغ باشه هههعی به چه روزی افتادم حتا جرعت نمیکنم برم خونه چون تهیونگ اونجا رو بلده حتما الان اونجاست
از تو فکر درامدم رفتم گوشیم رو روشن کردم دیدم تهیونگ بهم پی داده

تهیونگ : ا/ت کجا غیبت زد باور کن کاری باهات ندارم

تهیونگ : ا/ت بهم پیام بده

تهیونگ : حداقل یه جواب بده بدونم حالت خوبه

تهیونگ : ا/ت باور کن از قصد بهت سیلی نزدم

تهیونگ : ا/ت همین الان زنگ بزن تا بیشتر از این از دستت عصبانی نشدم

ویو ا/ت

چقدر حرف زده اه حوصله‌اش رو ندارم اصلا حق نداشت بهم سیلی بزنه دیگه دوسش ندارم(بغض کرد)

خوابم می‌امد چشمامو روی هم گزاشتم به این فکر میکردم که کاش الان تو بغل تهیونگ بودم نه اینجا تو این هوای سرد دلم بغل تهیونگ رو میخواد اه اصلا همین الان براش لوکیشن میفرستم

لوکیشن جایی که بودم رو برای تهیونگ فرستادم چند دقیقه گذشت پشیمون شدم رفتم تا پاکش کنم
اهههههههههههه لعنتی حالا چی کار کنم خداااااا به کدامین گناه
حواسم نبود پیام رو برای خودم پاک کرده بودم
ایییییییییییییی (پاهاشو میکوبه زمین)


ادامه دارد......؟......


(خماری درد لاعلاجی است😂)
دیدگاه ها (۹)

اسلاید دو لباس اون شب ا/ت که رفت فروشگاه خرید اسلاید سه لباس اون شب تهیونگ یادم رفته بود بزارم

#𝗠𝘆_𝘀𝘁𝗿𝗶𝗰𝘁_𝗯𝗼𝘆𝗳𝗿𝗶𝗲𝗻𝗱🎧↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 10↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦ویو ا/تصبح از خواب بیدا...

#𝗠𝘆_𝘀𝘁𝗿𝗶𝗰𝘁_𝗯𝗼𝘆𝗳𝗿𝗶𝗲𝗻𝗱🎧↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 6↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦ویو ا/تتهیونگ امد نشست ت...

#𝗠𝘆_𝘀𝘁𝗿𝗶𝗰𝘁_𝗯𝗼𝘆𝗳𝗿𝗶𝗲𝗻𝗱🎧↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 5↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦ویو ا/تمجری : ا/ت .....پ...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

love Between the Tides³⁴شب برگشتم خونه ا/ت: تهیونگ تهیونگ: ت...

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط