فیک عشق فرانسویه من پارت۹
تهیونگ:تاکسی!
×:سلام صبحتون بخیر،کجا تشریف میبرید؟
تهیونگ:سلام صبحتون بخیر،به اموزشگاه"وایت"میرم فقط اگر ممکنه سریع تر راه بی افتید،یکم دیرم شده.
ا/ت:آخ!آخ!آخ!آخ!دیرم شد!
ا/ت سریع پامیشه و مسواک میزنه و یه شومیز سفید بدنما با یه شلوار لی میپوشه و موهاشو بایه کلیفسه سرمهای،دم اسبی میبنده و دوتا سوسکی میزاره بیرون و دوتاگوشوارهی حلقه ی سرمهای و همچنین یک انگشتر سرمهای ساده میندازه و کیفشو با گوشیو برمیداره و میره پایین تا تاکسی بگیره.
تهیونگ:اقا هنوز نمیتونید راه بی افتید؟گفتم من دیرم شده،اگر ماشینتون درست نمیشه یه تاکسی دیگه بگیرم و برم.
×:ببخشید اقا ولی اگر امکانش هستش یه ماشینه دیگه بگیرید بازم ببخشید.
تهیونگ:مشکلی نیست،خداحافظ.(یه لبخنده عصبی میزنه و پیاده میشه.)ا/ت!(به ا/ت دست تکون میده.)
ا/ت:سلام تهیونگ،صبحت بخیر.
تهیونگ:سلام ا/ت خوبی؟چرا هنوز نرفتی کلاس؟فکر کردم که رفتی.آخه وقتی که داشتم میومدم پایین از توی اتاق هیچ صدای نمیومد.
ا/ت:نه خواب موندم...(این و اون ورو نگاه میکنه.)آخ جون تاکسی!بیا بریم.
ا/ت دست تهیونگو میگیره و میکشه و میرن توی ماشین میشینن.
ا/ت:سلام آقا صبحتون بخیر.
×:سلام صبح شماهم بخیر،کجا تشریف میبرید؟
تهیونگ:میریم اموشگاه"وایت".
×:ببخشید؟اموزشگاه"وایت" دقیقا کجاست؟
تهیونگ یکمی میره جلو و دست چپشو روی صندلی راننده میزاره و با اون یکی دستش جهت هارو میگه و ادرسو توضیح میده؛تهیونگ زمانی که داره توضیح میده ناخواسته به ا/ت نزدیک میشه و ا/ت خودشو کمی عقب میکشه و به در ماشین میچسبه.
تهیونگ:آقا متوجه شدید؟
×:بله ممنونم.
لایک🙃
#فیک_بی_تی_اس#فیک
*بقیه ی پارت توی پست بعدی بارگزاری میشه^^
melina_rz7_2
×:سلام صبحتون بخیر،کجا تشریف میبرید؟
تهیونگ:سلام صبحتون بخیر،به اموزشگاه"وایت"میرم فقط اگر ممکنه سریع تر راه بی افتید،یکم دیرم شده.
ا/ت:آخ!آخ!آخ!آخ!دیرم شد!
ا/ت سریع پامیشه و مسواک میزنه و یه شومیز سفید بدنما با یه شلوار لی میپوشه و موهاشو بایه کلیفسه سرمهای،دم اسبی میبنده و دوتا سوسکی میزاره بیرون و دوتاگوشوارهی حلقه ی سرمهای و همچنین یک انگشتر سرمهای ساده میندازه و کیفشو با گوشیو برمیداره و میره پایین تا تاکسی بگیره.
تهیونگ:اقا هنوز نمیتونید راه بی افتید؟گفتم من دیرم شده،اگر ماشینتون درست نمیشه یه تاکسی دیگه بگیرم و برم.
×:ببخشید اقا ولی اگر امکانش هستش یه ماشینه دیگه بگیرید بازم ببخشید.
تهیونگ:مشکلی نیست،خداحافظ.(یه لبخنده عصبی میزنه و پیاده میشه.)ا/ت!(به ا/ت دست تکون میده.)
ا/ت:سلام تهیونگ،صبحت بخیر.
تهیونگ:سلام ا/ت خوبی؟چرا هنوز نرفتی کلاس؟فکر کردم که رفتی.آخه وقتی که داشتم میومدم پایین از توی اتاق هیچ صدای نمیومد.
ا/ت:نه خواب موندم...(این و اون ورو نگاه میکنه.)آخ جون تاکسی!بیا بریم.
ا/ت دست تهیونگو میگیره و میکشه و میرن توی ماشین میشینن.
ا/ت:سلام آقا صبحتون بخیر.
×:سلام صبح شماهم بخیر،کجا تشریف میبرید؟
تهیونگ:میریم اموشگاه"وایت".
×:ببخشید؟اموزشگاه"وایت" دقیقا کجاست؟
تهیونگ یکمی میره جلو و دست چپشو روی صندلی راننده میزاره و با اون یکی دستش جهت هارو میگه و ادرسو توضیح میده؛تهیونگ زمانی که داره توضیح میده ناخواسته به ا/ت نزدیک میشه و ا/ت خودشو کمی عقب میکشه و به در ماشین میچسبه.
تهیونگ:آقا متوجه شدید؟
×:بله ممنونم.
لایک🙃
#فیک_بی_تی_اس#فیک
*بقیه ی پارت توی پست بعدی بارگزاری میشه^^
melina_rz7_2
۹۰۱
۱۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.