⛓عشق دو طرفه ۳۳🖤⛓
⛓عشق دو طرفه ۳۳🖤⛓
سوار ماشین شدیم و بعل از چند مین رسیدیم
تهیونگ در رو برام باز و پیاده شدیم
یه جایی مثل قصر بود
تهیونگ دستمو گرفت و رفتیم
تهیونگ:خب بیا بریم
جولی:اما اینجا کجاست مطمئنی درست اومدیم
تهیونگ:آره والا چا آدرس اینجا را بهم داده
جولی:هوف بریم
وارد شدیم و چا اومد نزدیکم
چا:wowپرنسس من چقد زیبا شدی
جولی:اون نگو اون قدر ها هم خوشگل نیستم
چا:دفعه اخرت باشه به پرنسس من توهین میکنی یا فهمیدی
جولی:چشم
رفتیم و داخل نشستیم و کوکی و سوفیا هم نشسته بودن
یهو یادم اومد امروز تولدمه
کلی آدم اومدن داخل
جولی:عروسیه
چا:ن خودت میفهمی
جولی:اوک
دی جی شروع کرد به اهنگ خوندن و یهو
دی جی:خب خب خب امروز تولد یه نفره و اون یه نفر خیلی برای ما خاصه البته برای عشقش و اون تولد تولد کسی نیست جز تولد پرنسس جولییییییی
جولی:(با چشمای پر از اشک شوق ) چا تو این کارو کردی ازت ممنونم عشقم چرا اخه
چا:تازه کجاشو دیدی صبر کن
جولی:ن دیگه انقد زیادی خرج نکن خجالتم میدی
چا:لازم نیست خجالت بکشی
مراسم تموم شد تقریبا رفتیم پایین و دیدیم یه جعبه خیلی خیلی بزرگ اندازی یه ماشین جلو در قصر بود .
جولی:ها این چیه چا
چا:این کادوی توعه
جولی:چی این به این بزرگی
چا:آره بریم بازش کنیم
جولی:آره بریم خیلی مشتاقم بازش کنم .
در جعبه باز شد
آخرین مدل ماشین بود
سوار ماشین شدیم و بعل از چند مین رسیدیم
تهیونگ در رو برام باز و پیاده شدیم
یه جایی مثل قصر بود
تهیونگ دستمو گرفت و رفتیم
تهیونگ:خب بیا بریم
جولی:اما اینجا کجاست مطمئنی درست اومدیم
تهیونگ:آره والا چا آدرس اینجا را بهم داده
جولی:هوف بریم
وارد شدیم و چا اومد نزدیکم
چا:wowپرنسس من چقد زیبا شدی
جولی:اون نگو اون قدر ها هم خوشگل نیستم
چا:دفعه اخرت باشه به پرنسس من توهین میکنی یا فهمیدی
جولی:چشم
رفتیم و داخل نشستیم و کوکی و سوفیا هم نشسته بودن
یهو یادم اومد امروز تولدمه
کلی آدم اومدن داخل
جولی:عروسیه
چا:ن خودت میفهمی
جولی:اوک
دی جی شروع کرد به اهنگ خوندن و یهو
دی جی:خب خب خب امروز تولد یه نفره و اون یه نفر خیلی برای ما خاصه البته برای عشقش و اون تولد تولد کسی نیست جز تولد پرنسس جولییییییی
جولی:(با چشمای پر از اشک شوق ) چا تو این کارو کردی ازت ممنونم عشقم چرا اخه
چا:تازه کجاشو دیدی صبر کن
جولی:ن دیگه انقد زیادی خرج نکن خجالتم میدی
چا:لازم نیست خجالت بکشی
مراسم تموم شد تقریبا رفتیم پایین و دیدیم یه جعبه خیلی خیلی بزرگ اندازی یه ماشین جلو در قصر بود .
جولی:ها این چیه چا
چا:این کادوی توعه
جولی:چی این به این بزرگی
چا:آره بریم بازش کنیم
جولی:آره بریم خیلی مشتاقم بازش کنم .
در جعبه باز شد
آخرین مدل ماشین بود
۲۱.۳k
۰۵ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.