⛓عشق دوطرفه ۳۲🖤⛓
⛓عشق دوطرفه ۳۲🖤⛓
رفتم یه دوش با آب گرم گرفتم و اومدم بیرون
جولی:هی ...سوفیاااا....بیا زود برو حمام
سوفیا:اومدم
نشستم پای آیینه و به خودم نگاه کردم و بعد از چند مین حولم را کندم و لباسامو پوشیدم...
نشستم پای آیینه و یه آرایش ملایم کردو و لباسی که تدارک دیده بودم و پوشیدم
سوفیا هم اومد و کاراشو کرد و لباسشو پوشید...
جولی:جون بابا ندزدنت
سوفیا:حاجی برگام ....چرا اخه
تو انقد خوب شدی
جولی:بدو کاراتو بکن تهیونگ منتظره
سوفیا:اومدم بابا
چند مین بعد:
سوفیا:خب من آماده شدم بری
جولی:بریم
از پله ها اومدیم پایین دیدم تهیونگ اون پایین وایساده
تهیونگ: wow
خیلی برازنده شدی 🥵چطور انقد خوشگلی میترسم بدزدنت
باید حسابی مواظبت باشم
رفتیم و سوار ماشین شدیم تهیونگ در و رو برام باز کرد
وی:بفرمایید بانو
جولی:ممنون
سوار شدیم و راه افتادیم
(لباسا به ترتیب....جولی(زرد)...سوفیا(مشکی)
رفتم یه دوش با آب گرم گرفتم و اومدم بیرون
جولی:هی ...سوفیاااا....بیا زود برو حمام
سوفیا:اومدم
نشستم پای آیینه و به خودم نگاه کردم و بعد از چند مین حولم را کندم و لباسامو پوشیدم...
نشستم پای آیینه و یه آرایش ملایم کردو و لباسی که تدارک دیده بودم و پوشیدم
سوفیا هم اومد و کاراشو کرد و لباسشو پوشید...
جولی:جون بابا ندزدنت
سوفیا:حاجی برگام ....چرا اخه
تو انقد خوب شدی
جولی:بدو کاراتو بکن تهیونگ منتظره
سوفیا:اومدم بابا
چند مین بعد:
سوفیا:خب من آماده شدم بری
جولی:بریم
از پله ها اومدیم پایین دیدم تهیونگ اون پایین وایساده
تهیونگ: wow
خیلی برازنده شدی 🥵چطور انقد خوشگلی میترسم بدزدنت
باید حسابی مواظبت باشم
رفتیم و سوار ماشین شدیم تهیونگ در و رو برام باز کرد
وی:بفرمایید بانو
جولی:ممنون
سوار شدیم و راه افتادیم
(لباسا به ترتیب....جولی(زرد)...سوفیا(مشکی)
۱۹.۸k
۰۲ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.