رمان دنیای من
رمان دنیای من
پارت ۴۸
ارسلان، از نوک پاشو تا موهاش نگاه میکردم
دیانا، خوب کادو من
ارسلان، سرکار خانم کادو هم خریده
دیانا، بله
ارسلان، میشه بازش کنم
دیانا، آره
ارسلان، یه عطر برام خریده بود یه دستبند که وسطش خفاش داشت به به عجب عطری عجب سلیقه ای داری شما
دیانا، دیگه دیگه
ارسلان، تو از کجا میدونستی حیوان مورد علاقه ام خفاش باشه
دیانا، آخه همیشه تو اتاق هست
ارسلان، آهان
دیانا، کیکو خوردیم همزمان گفتیم
اردیا، یخواستم یه چیزی بگم
ارسلان، بگو
دیانا، نه تو بگو
ارسلان، نه
دیانا، باهم میگیم
ارسلان، دیانا من خیلی دوست دارم از اون روز اول دوست داشتم
دیانا، ارسلان من خیلی دوست دارم از اون روزی که کمکم کردی
ارسلان، به سمتش رفتم و بوسه ای روی لباش زدم
دیانا، خواست جدا شه که نزاشتم
ارسلان، از کارش تعجب کردم
پارت بعدی بزارم🤔
دوست داشتید😘🤔
۱۲۰ تاییم کنید پارت جایزه بگیر ۲و۳ نفد مونده😘🙏😉
پارت ۴۸
ارسلان، از نوک پاشو تا موهاش نگاه میکردم
دیانا، خوب کادو من
ارسلان، سرکار خانم کادو هم خریده
دیانا، بله
ارسلان، میشه بازش کنم
دیانا، آره
ارسلان، یه عطر برام خریده بود یه دستبند که وسطش خفاش داشت به به عجب عطری عجب سلیقه ای داری شما
دیانا، دیگه دیگه
ارسلان، تو از کجا میدونستی حیوان مورد علاقه ام خفاش باشه
دیانا، آخه همیشه تو اتاق هست
ارسلان، آهان
دیانا، کیکو خوردیم همزمان گفتیم
اردیا، یخواستم یه چیزی بگم
ارسلان، بگو
دیانا، نه تو بگو
ارسلان، نه
دیانا، باهم میگیم
ارسلان، دیانا من خیلی دوست دارم از اون روز اول دوست داشتم
دیانا، ارسلان من خیلی دوست دارم از اون روزی که کمکم کردی
ارسلان، به سمتش رفتم و بوسه ای روی لباش زدم
دیانا، خواست جدا شه که نزاشتم
ارسلان، از کارش تعجب کردم
پارت بعدی بزارم🤔
دوست داشتید😘🤔
۱۲۰ تاییم کنید پارت جایزه بگیر ۲و۳ نفد مونده😘🙏😉
۷.۱k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.