black flower(p,151)

black flower(p,151)

همون خونه ای که دو ساله با بچه هاش توش زندگی میکنه و حتی یه دلارم به صاحبش نداده؟

بیول نونا : تهیونگ یادت نره... حتما باید در مورد موضوع مهمی باهات صحبت کنم.

موضوع مهم؟

منظورش چیه؟

نکنه بازم از تهیونگ میخواست پول قرض بگیره و مثل قبل بهش برنگردونه؟؟

به هر حال نمی تونست بیخیال سالگرد پدر و مادرش بشه...

هر طور شده باید میرفت و بهشون ادای احترام می کرد.

انگشتاش رو تند روی صفحه کلید گوشیش حرکت داد و جواب خواهرش رو فرستاد.

تهیونگ : باشه نونا حتما میام.... فردا شب می بینمت.

****

شیومین یک بار دیگه خودش رو توی آینه ی ماشینش چک کرد.

آرایش ملایمش به خوبی روی صورتش نشسته بود و زیباتر نشونش می داد.

دهنش رو باز کرد و یکم اسپری خوشبو کننده ی دهن توش زد.

از کجا مشخص بود شاید جونگ کوک قبولش می کرد و هم رو می بوسیدند...

دلش میخواست پسر بزرگتر موقع بوسیدنش لذت ببره و بازم این کار رو تکرار کنه.
دیدگاه ها (۰)

black flower(p,152)

black flower(p,153)

black flower(p,150)

black flower(p,149)

black flower(p,241)

black flower(p,309)

black flower(p,230)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط