P:11
P:11
وسایلمونو جمع کردیم و گذاشتیم توی ماشین و حرکت کردیم سمت عمارت
نیم ساعت بعد: رسیدیم عمارت خدمتکارها وسایل هارو بردن و منو جیمین دوش گرفیتم و در اومدیم و موهامونو خشک کردیم لباسامونو پوشیدم و جیمین روی تخت دراز کشید و دستاشو باز کرد رفتم توی بغلش ک طولی نکشید خوابم برد
صبح ویو: از خواب بیدار شدم دیدم جیمین نبود رفتم سرویس بهداشتی و کارای لازمو انجام دادم دراومدم موهامو شونه کردم رفتم پایین صبحانه خوردم رفتم جلوی تلویزیون و کیدارما نگاه کردم بد چن مین تموم شد پوففف گوشیم زنگ خورد با اسمش لبخندی زدم جواب دادم
جیمین: الو بیبی بیدار شدی
ات: اره خیلی وقتع
جیمین: خوبه پس اماده شو میریم خرید عروسی
ات: چی عروسی کیع؟
جیمین: منو تو دیگ پس فردا میگیریم میخوام هرچه زود تر مال خودم باشی
ات: خیلی زودع ولی باشع
جیمین: خیلیم دیرع من چند دقیقه بعد میام دنبالت
ات: باشه
جیمین: خدافظ قطع کرد*
پا شدم رفتم طبقه بالا ی دوش ۱۱ مینی گرفتم در اومدم و لباسامو پوشیدم ی تاپ کراپ سبز پوشیدم بالاش ی پیراهن دکمه داری باز بود و ی شلوار جین ارایش ملایم کردم و رفتم پایین ک صدای بوق ماشین اومد رفتم درو باز کردم و رفتم توی ماشین جیمین و حرکت کردیم سمت بازار رسیدیم اونجا پیاده شدیم جیمین دستمو گرفت
جیمین: اول بریم برای لباس عروس رفتیم توی مغازه ای ک خیلی بزرگ بود انواع اقسام لباس عروس و کفش و تاج بود خیلی قشنگ بود یکی از گرون ترین مغازه های سئول هس
رفتیم ی لباس فروس خوشگل انتخاب کردیم جیمین قبولش کرد و ی کفش خیلی خوشگل و تاج خریدیم و حالا لباس جیمین موند رفتم براش ی کتشلوار جذاب انتخاب کردم و ی کفش بعد خریدامون رفتیم جواهر فروشی ی نگردن بند ظریف انتخاب کردیم و حلقه هامونو انتخاب کردیم و سرویس الماس خریدیم و از مغازه خارج شدیم
ات: خیلی زیاد شدن ک
جیمین: انگار یادت رفتع ک عروسیمونه هااا سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم سمت خونه
ات: وای از الان استرس دارم
جیمین: هنوز عروسی نکردیم بیب(خنده)
ات: واییی میکاپر چی
جیمین: ردیفش کردم
ات: موهام وای خدا
جیمین: اونم ردیفش کردم
ات: م..
جیمین: من همچی اماده کردم بیب نیازی نیس استرس بگیری
ات: پوففف باشه
ویو ب ۲ روز بعد: خیلی استرس داشتم..داشتم میمردم یعنی جیمین الان چطوری شدع
شرطا
لایک:۷
وسایلمونو جمع کردیم و گذاشتیم توی ماشین و حرکت کردیم سمت عمارت
نیم ساعت بعد: رسیدیم عمارت خدمتکارها وسایل هارو بردن و منو جیمین دوش گرفیتم و در اومدیم و موهامونو خشک کردیم لباسامونو پوشیدم و جیمین روی تخت دراز کشید و دستاشو باز کرد رفتم توی بغلش ک طولی نکشید خوابم برد
صبح ویو: از خواب بیدار شدم دیدم جیمین نبود رفتم سرویس بهداشتی و کارای لازمو انجام دادم دراومدم موهامو شونه کردم رفتم پایین صبحانه خوردم رفتم جلوی تلویزیون و کیدارما نگاه کردم بد چن مین تموم شد پوففف گوشیم زنگ خورد با اسمش لبخندی زدم جواب دادم
جیمین: الو بیبی بیدار شدی
ات: اره خیلی وقتع
جیمین: خوبه پس اماده شو میریم خرید عروسی
ات: چی عروسی کیع؟
جیمین: منو تو دیگ پس فردا میگیریم میخوام هرچه زود تر مال خودم باشی
ات: خیلی زودع ولی باشع
جیمین: خیلیم دیرع من چند دقیقه بعد میام دنبالت
ات: باشه
جیمین: خدافظ قطع کرد*
پا شدم رفتم طبقه بالا ی دوش ۱۱ مینی گرفتم در اومدم و لباسامو پوشیدم ی تاپ کراپ سبز پوشیدم بالاش ی پیراهن دکمه داری باز بود و ی شلوار جین ارایش ملایم کردم و رفتم پایین ک صدای بوق ماشین اومد رفتم درو باز کردم و رفتم توی ماشین جیمین و حرکت کردیم سمت بازار رسیدیم اونجا پیاده شدیم جیمین دستمو گرفت
جیمین: اول بریم برای لباس عروس رفتیم توی مغازه ای ک خیلی بزرگ بود انواع اقسام لباس عروس و کفش و تاج بود خیلی قشنگ بود یکی از گرون ترین مغازه های سئول هس
رفتیم ی لباس فروس خوشگل انتخاب کردیم جیمین قبولش کرد و ی کفش خیلی خوشگل و تاج خریدیم و حالا لباس جیمین موند رفتم براش ی کتشلوار جذاب انتخاب کردم و ی کفش بعد خریدامون رفتیم جواهر فروشی ی نگردن بند ظریف انتخاب کردیم و حلقه هامونو انتخاب کردیم و سرویس الماس خریدیم و از مغازه خارج شدیم
ات: خیلی زیاد شدن ک
جیمین: انگار یادت رفتع ک عروسیمونه هااا سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم سمت خونه
ات: وای از الان استرس دارم
جیمین: هنوز عروسی نکردیم بیب(خنده)
ات: واییی میکاپر چی
جیمین: ردیفش کردم
ات: موهام وای خدا
جیمین: اونم ردیفش کردم
ات: م..
جیمین: من همچی اماده کردم بیب نیازی نیس استرس بگیری
ات: پوففف باشه
ویو ب ۲ روز بعد: خیلی استرس داشتم..داشتم میمردم یعنی جیمین الان چطوری شدع
شرطا
لایک:۷
۵۵.۰k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.