اشتباهخوبمن

#اشتباه_خوب_من
#پارت_۶۳

عماد

_سربار چیه ما جفتمون این کارو کردیم

مامان عماد

_پسرم درست میگه اشتباه جفتتون بوده

_مامانننن

_چیه عماد دروغ میگم

بابای عماد

_این جا صحبت نکنیم دخترمون هم خستس فردا شب تشریف بیارید خونمون هم راجب این موضوع صحبت میکنیم هم راجب ازدواج
و عروسی و آداب و رسوم و برنامه های دیگه

مامانم

_نه ما زحمت نمیدیم شما تشریف بیارید

بابام

_درست میگه

عماد

_نه مامان جان شما تشریف بیارید ماهم بعدا خدمت می‌رسیم

صدام در اومد

_بسههههه بسههههه من این بچه رو نمیخوام دیوونم نکنید ما هنوز جوونیم من نمیتونم مادر بشم

بعد زدم زیر گریه

عماد اومد سمتم و دستشو گزاشت رو دستم

_یکی یدونم نکن منم آماده پدر شدن نیستم ولی باهم یاد میگیرم بعد دانشگاهمون رو هم میریم قول میدم بهت

بعد سرمو نوازش کرد

پارت هدیه هم الان میزارم
دیدگاه ها (۳)

#اشتباه_خوب_من#پارت_۶۴بعد از اینکه مرخص شدم رفتم خونه و خواب...

#اشتباه_خوب_من#پارت_۶۵_چرا زحمتش دادی _چه زحمتی وظیفشه دخترش...

#اشتباه_خوب_من#پارت_۶۲خانم دکتر وارد اتاق شد و تپش قلب من بی...

#اشتباه_خوب_من#پارت_۶۱عماد رفت با پدرو مادرش صحبت کنه و امشب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط