P10:
P10:
ویو ا/ت :
با صدای تهیونگ بدنم لرزید و سر جام خشکم زد برگشتم دیدم داره با عصبانیت نگام میکنه ..رفتم سمتش و بهش گفتم
+ : بله ارباب اتفاقی افتاده ؟
_ : دختره هرزه این چه غذایی که درست کردی ( داد)
+ ا..ا..ار.. ارباب به خدا من خوب درست کردم همه چیو به مقدار ریختم
_ عه خوبه دروغم بلدی
+ : نه به خدا دروغ نمیگم ( گریه )
+ دیدم اومد سمتم و یدونه محکم زد تو گوشم که افتادم روی زمین
_ من از صبح گشنمه و هیچی نخوردم و منتظر شدم تا توی عوضی یه غذای خوب درست کنی
+ : ببخشید الان براتون یه غذای خوب درست میکنم
_ خفهههههههه شووووووووووووو
+ یهو از دستم گرفت منو کشوند روی زمین
+ اخخخ ارباب ببخشید تورو خدا ببخشید ( گریه )
+ منو برد توی اتاق که پر وسیله بود
+ چ...چکار میخواین بکنین
+ رفت از توی کمد یه شلاق و یه دستبند آورد
_ : با هر ضربه میشماری یدونه جا بندازی سه تا محکم تر میزنم
+ تورو خدا ببخشیدددد ( دادو گریه )
+ : اومد جلو دستمو بست لباسمو داد بالا
+ اخخخخخخ....یک
+ ( گریه ) د....دو
....
+ بعد ۲۴۰ تا شلاق از هوش رفتم و دیگه هیچی نفهمیدم
ویو تهیونگ :
بعد از اینکه زدمش رفتم یه دوش گرفتم و ا/ت بردم توی تختش خوابوندم
* صبح :
ویو ا/ت :
صبح با درد بدی توی بدنم بیدار شدم و دیدم کل بدنم کبوده
با کلی درد از تخت بلند شدم و رفتم سمت در
داشتم میرفتم دستشویی که اون زنیکه گفت
& هه میبینم که سیاه و کبودت کرده
+ پس کار توی عووووضی بوده
& معلومه پس چی فکر کردییی ( خنده )
+ : رفتم و جلو یکی محکم زدم توی صورتش
& جیییییییییییغ
+ شروع کرد چنگ زدن خودش و خودشو داشت خونی میکرد
+ چ ...چکار داری میکن......
_ اینجا چه خبرههههههههه( داد)
+ ا...ار...ارباب این خانم شروع کرد زدن خودش
& ارباب دروغ میگه داشت منو میزد منو شروع کرد چنگ انداختن
+ ن...ن...نه به خدا م.. من.کاری نکردم( گریه )
_ : خودم عادمت میکنم خانم شما میتونین برین زخماتونو درمان کنین
& مرسی ارباب
+ چ ...چی اما من هیچ کاری بهش نداش....
+ که محکم زد تو گوشم و کلا یه طرف صورتم سوخت
_ : حق نداری دست رو خدمتکارای من بلند کنی
+ ارباب بزارین یه چیزیو بگم لطفا ( گریه )
_ برو گمشووووووو نبینمت اگه میخوای دوباره نکشمت برو گمشوووووووو (داد)
لااااایک کامنتتتتت فااالوووو🥺🙂💜🩷
ویو ا/ت :
با صدای تهیونگ بدنم لرزید و سر جام خشکم زد برگشتم دیدم داره با عصبانیت نگام میکنه ..رفتم سمتش و بهش گفتم
+ : بله ارباب اتفاقی افتاده ؟
_ : دختره هرزه این چه غذایی که درست کردی ( داد)
+ ا..ا..ار.. ارباب به خدا من خوب درست کردم همه چیو به مقدار ریختم
_ عه خوبه دروغم بلدی
+ : نه به خدا دروغ نمیگم ( گریه )
+ دیدم اومد سمتم و یدونه محکم زد تو گوشم که افتادم روی زمین
_ من از صبح گشنمه و هیچی نخوردم و منتظر شدم تا توی عوضی یه غذای خوب درست کنی
+ : ببخشید الان براتون یه غذای خوب درست میکنم
_ خفهههههههه شووووووووووووو
+ یهو از دستم گرفت منو کشوند روی زمین
+ اخخخ ارباب ببخشید تورو خدا ببخشید ( گریه )
+ منو برد توی اتاق که پر وسیله بود
+ چ...چکار میخواین بکنین
+ رفت از توی کمد یه شلاق و یه دستبند آورد
_ : با هر ضربه میشماری یدونه جا بندازی سه تا محکم تر میزنم
+ تورو خدا ببخشیدددد ( دادو گریه )
+ : اومد جلو دستمو بست لباسمو داد بالا
+ اخخخخخخ....یک
+ ( گریه ) د....دو
....
+ بعد ۲۴۰ تا شلاق از هوش رفتم و دیگه هیچی نفهمیدم
ویو تهیونگ :
بعد از اینکه زدمش رفتم یه دوش گرفتم و ا/ت بردم توی تختش خوابوندم
* صبح :
ویو ا/ت :
صبح با درد بدی توی بدنم بیدار شدم و دیدم کل بدنم کبوده
با کلی درد از تخت بلند شدم و رفتم سمت در
داشتم میرفتم دستشویی که اون زنیکه گفت
& هه میبینم که سیاه و کبودت کرده
+ پس کار توی عووووضی بوده
& معلومه پس چی فکر کردییی ( خنده )
+ : رفتم و جلو یکی محکم زدم توی صورتش
& جیییییییییییغ
+ شروع کرد چنگ زدن خودش و خودشو داشت خونی میکرد
+ چ ...چکار داری میکن......
_ اینجا چه خبرههههههههه( داد)
+ ا...ار...ارباب این خانم شروع کرد زدن خودش
& ارباب دروغ میگه داشت منو میزد منو شروع کرد چنگ انداختن
+ ن...ن...نه به خدا م.. من.کاری نکردم( گریه )
_ : خودم عادمت میکنم خانم شما میتونین برین زخماتونو درمان کنین
& مرسی ارباب
+ چ ...چی اما من هیچ کاری بهش نداش....
+ که محکم زد تو گوشم و کلا یه طرف صورتم سوخت
_ : حق نداری دست رو خدمتکارای من بلند کنی
+ ارباب بزارین یه چیزیو بگم لطفا ( گریه )
_ برو گمشووووووو نبینمت اگه میخوای دوباره نکشمت برو گمشوووووووو (داد)
لااااایک کامنتتتتت فااالوووو🥺🙂💜🩷
۱۵.۱k
۰۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.