ستاره من(part 2)
ستاره من(part 2)
استاد اومد که فهمیدم بدبخت شدم
خلاصه پسره تو کلاس ما بودو منم فهمیدم که لیا چقد قراره دردسر درست کنه
یهو وقتی پسره اومد تو کلاس همه ی دخترا جز من و سانیا سانیاهم چون اهل اینجور چیزا نبود خلاصه داشتم میگفتم همه ی دخترا جز من و سانیا به پسره خیره شده بودن که اوزی(قلدر و پیک می کلاس) بلند شد
اوزی:سلاممممممممم خوووووشششششش اووووووممممممممددددددددییییییییییی(با صدای جیغ جیغو و بلند)
یهو همه به خودشون گریختند
خلاصه استاد انداختتش دفتر و منم دلم خنک شد
پسره یه سیسی گرفته بود انگار گنگستره
اصلا بهش نمیخورد نیویورکی باشه
??:سلام من جئون جونگوک هستم میتونین کوک صدام کنین
استاد:بله جونگوک یه دانش آموز انتقالیه و از کشور کره به نیویورک منتقل شده لطفا درس هایی رو که قبل از منتقل شدن جونگوک درس دادم رو بهش بگین بنویسه
*ویو کوک
در حین اینکه استاد داشت معرفیم میکرد
با یه دختری مواجه شدم خیلی قشنگ بود یکی هم صداش کرد فکنم لیا ولی اون اصلا توجهی به من نداشت اول روم زوم کرده بود بعد دیگه بهم نگاه نکرد
من ازش خوشم اومده باید بهش درخواست کنم اگرم قبول نکرد به دستیارام بگم بدزدنش
ولی خیلی بد میشه اینجوری ازم میترسه و یجورایی اون منو دوست نداره من دوسش دارم اینجوری نمیشه بنظرم باید سعی کنم دلشو بدست بیارم
حالا همه از من خوششون اومده ها اینو دیگه نمیدونم
زنگ تفریح خورد
دختره اولین کسی بود که پاشد رفت
دلیلشو نمیدونم رفتم دنبالش ببینم چیشده دیدم رفت سمت دستشویی و کنارای دستشویی خو..ن ریخته بود
ترسیدم گفتم برم ببینم چیشده ولی ناظما نذاشتن گفتن اینجا دستشویی دختراس
خیلی نگرانش شده بودم
*ویو الی
وسط درس متوجه شدم داره ازم خون میره و وقتی زنگ خورد سریع به سمت دستشویی رفتم
بعدش به معاونا اطلاع دادم که باید برم چون داره ازم خون میره
اونا هم قبول کردن و گفتن برو
خواستم برم یهو یکی دستمو گرفت اون کوک بود
الی:بله کاریم داشتی؟
کوک: ام لیا
الی: لیا؟ من لیا نیستم من الیم الی میگم نکنه از لیا خوشت اومده برو سراغش اونم دوست داره
*ویو کوک
رفتم بهش ابراز علاقه کنم که ریدم
اسم دختره الی بود بح بح بدجور ریدم فکنم چون حالش بد بود سریع پیچید رفت ولی لیا اونیکی دختره بود الانم فکر میکنه من اونو دوست دارم نمیدونستم چیکار کنم خواستم برم دنبالش ولی گفتم فکرای بد میکنه
استاد اومد که فهمیدم بدبخت شدم
خلاصه پسره تو کلاس ما بودو منم فهمیدم که لیا چقد قراره دردسر درست کنه
یهو وقتی پسره اومد تو کلاس همه ی دخترا جز من و سانیا سانیاهم چون اهل اینجور چیزا نبود خلاصه داشتم میگفتم همه ی دخترا جز من و سانیا به پسره خیره شده بودن که اوزی(قلدر و پیک می کلاس) بلند شد
اوزی:سلاممممممممم خوووووشششششش اووووووممممممممددددددددییییییییییی(با صدای جیغ جیغو و بلند)
یهو همه به خودشون گریختند
خلاصه استاد انداختتش دفتر و منم دلم خنک شد
پسره یه سیسی گرفته بود انگار گنگستره
اصلا بهش نمیخورد نیویورکی باشه
??:سلام من جئون جونگوک هستم میتونین کوک صدام کنین
استاد:بله جونگوک یه دانش آموز انتقالیه و از کشور کره به نیویورک منتقل شده لطفا درس هایی رو که قبل از منتقل شدن جونگوک درس دادم رو بهش بگین بنویسه
*ویو کوک
در حین اینکه استاد داشت معرفیم میکرد
با یه دختری مواجه شدم خیلی قشنگ بود یکی هم صداش کرد فکنم لیا ولی اون اصلا توجهی به من نداشت اول روم زوم کرده بود بعد دیگه بهم نگاه نکرد
من ازش خوشم اومده باید بهش درخواست کنم اگرم قبول نکرد به دستیارام بگم بدزدنش
ولی خیلی بد میشه اینجوری ازم میترسه و یجورایی اون منو دوست نداره من دوسش دارم اینجوری نمیشه بنظرم باید سعی کنم دلشو بدست بیارم
حالا همه از من خوششون اومده ها اینو دیگه نمیدونم
زنگ تفریح خورد
دختره اولین کسی بود که پاشد رفت
دلیلشو نمیدونم رفتم دنبالش ببینم چیشده دیدم رفت سمت دستشویی و کنارای دستشویی خو..ن ریخته بود
ترسیدم گفتم برم ببینم چیشده ولی ناظما نذاشتن گفتن اینجا دستشویی دختراس
خیلی نگرانش شده بودم
*ویو الی
وسط درس متوجه شدم داره ازم خون میره و وقتی زنگ خورد سریع به سمت دستشویی رفتم
بعدش به معاونا اطلاع دادم که باید برم چون داره ازم خون میره
اونا هم قبول کردن و گفتن برو
خواستم برم یهو یکی دستمو گرفت اون کوک بود
الی:بله کاریم داشتی؟
کوک: ام لیا
الی: لیا؟ من لیا نیستم من الیم الی میگم نکنه از لیا خوشت اومده برو سراغش اونم دوست داره
*ویو کوک
رفتم بهش ابراز علاقه کنم که ریدم
اسم دختره الی بود بح بح بدجور ریدم فکنم چون حالش بد بود سریع پیچید رفت ولی لیا اونیکی دختره بود الانم فکر میکنه من اونو دوست دارم نمیدونستم چیکار کنم خواستم برم دنبالش ولی گفتم فکرای بد میکنه
۴۳۷
۲۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.