p10
p10
جیمین. میریم به سمت عمارت خودم
مباشر اعظم. چشم
به سمت عمارت حرکت میکنم ذهنم خیلی شلوغه اخه چرا از قصر بیرون رفته؟ چه دلیلی داشت که به من نگفت؟.. لحظه ای به فکر حرفایه ای که مادر چند دقیقه پیش زد افتادم... نه همشون فکرو خیال اینا فقط قصد دارن منو بزور عاشق ات بکنن
(2ساعت بعد)
جیمین. حدود دوساعته منتظرم چرا پیداش نمیکنن؟؟
مباشر اعظم. اروم باشین پادشاه پیدا میشن حتما پیدا میشن
.... محافظ سلطنتی وارد میشوند....
محافظ سلطنتی. پادشاه..
جیمین. چیشد پیداش کردین کجاس حالش چطوره؟
محافظ سلطنتی. مـ ما...
جیمین. چیشدههههه؟
محافظ سلطنتی. ایشون رو مست پیدا کردیم که یه مرد داشت... داشت..
جیمین. داشت چیییی؟؟؟
محافظ سلطنتی. میبوسید (سریع)
جیمین. چـ چی؟!!(شوک)
محافظ سلطنتی. بهشون آب و عسل دادیم مستی شون پریده ایشون رو اوردیم بگم بیارن داخل؟
جیمین. بگو(یه نفس عمیق)
محافظ سلطنتی. بیاریدش داخل
لارا. ولم کنین.. اههه ولم کنین عوضیااا.. جیمین جونممممم
جیمین. خفه شووووو(داد)
جیمین. همگی بیرونننن
همه. چشم
لارا. جیمینم چیشده؟
جیمین. چیشده نه؟ تو نمیدونی چیشده؟
لارا. عاااا نکنه بخاطر اینکه رفتم بیرون قصر؟
بخاطر این موضوع سرم داد زدی؟؟؟
جیمین. این یه موضوع کوچیک نیست که اینطوری سادش میگیری
لارا. من... خب من بخاطر اینکه برات کادو بگیرم رفتم بیرون نمیتونستم بهت بگم چون دیگه سوپرایز نمیشد... بعدم اونجا یکی از دوستایه قدیمیم رو دیدم که گفت بیا بنوشیم اول مخالفت کردم ولی بعد کلی اصرار گفتم باشه همینطوری خوردم که مست شدم بعدم چیزی یادم نمیاد تا الان اره همینه(دورغگوووو)
جیمین. انتظار داری باور کنم؟
لارا. عشقم چی فکر کردی مگه من میتونم تورو ترک کنم هوم؟(بغل کردن پسره گلم)
جیمین. هوففف ترسیدم فقط همین ببخشید سرت داد زدم(پسره گلمو خر کرد:/)
لارا. خب نظرت چیه برات جبران کنم؟
جیمین. چطوری؟
لارا.(بوسیدن لباش) اینطوری یا شایدم فراتر؟!
جیمین. اوممم خوبه
صبح با صدایه میا بیدار شدم ای خداااا یه بار بانوکیم یه بارم این شاسگوله
میا. بلند شیببیننن(داد)
ات. بیدار شدممم
میا. اوه بیدار شدی؟ ببین برات چی درست کردم؟
ات. غذااااااااا یسسسسسسس
میا. بگیربخور تازگیا نمیدونم چرا حرفایه عجیب میزنی نمیفهمم معنیشون رو
ات. نبایدم بفهمی... خب بگذریم بیا کوفتتتت کنیمممم عه زشته بیا نوشش جانن کنیمممم
تامیخواستم یه لقمه بزارم تو دهنم
.... پادشاه وارد میشوند...
ای لعنت بر مزاحم محله پسره اکبیری الان میاد اصلا براچی امده؟هه الا یجوری دهنشو سرویس کنم که به فاخ بره...
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺❤️🩹
جیمین. میریم به سمت عمارت خودم
مباشر اعظم. چشم
به سمت عمارت حرکت میکنم ذهنم خیلی شلوغه اخه چرا از قصر بیرون رفته؟ چه دلیلی داشت که به من نگفت؟.. لحظه ای به فکر حرفایه ای که مادر چند دقیقه پیش زد افتادم... نه همشون فکرو خیال اینا فقط قصد دارن منو بزور عاشق ات بکنن
(2ساعت بعد)
جیمین. حدود دوساعته منتظرم چرا پیداش نمیکنن؟؟
مباشر اعظم. اروم باشین پادشاه پیدا میشن حتما پیدا میشن
.... محافظ سلطنتی وارد میشوند....
محافظ سلطنتی. پادشاه..
جیمین. چیشد پیداش کردین کجاس حالش چطوره؟
محافظ سلطنتی. مـ ما...
جیمین. چیشدههههه؟
محافظ سلطنتی. ایشون رو مست پیدا کردیم که یه مرد داشت... داشت..
جیمین. داشت چیییی؟؟؟
محافظ سلطنتی. میبوسید (سریع)
جیمین. چـ چی؟!!(شوک)
محافظ سلطنتی. بهشون آب و عسل دادیم مستی شون پریده ایشون رو اوردیم بگم بیارن داخل؟
جیمین. بگو(یه نفس عمیق)
محافظ سلطنتی. بیاریدش داخل
لارا. ولم کنین.. اههه ولم کنین عوضیااا.. جیمین جونممممم
جیمین. خفه شووووو(داد)
جیمین. همگی بیرونننن
همه. چشم
لارا. جیمینم چیشده؟
جیمین. چیشده نه؟ تو نمیدونی چیشده؟
لارا. عاااا نکنه بخاطر اینکه رفتم بیرون قصر؟
بخاطر این موضوع سرم داد زدی؟؟؟
جیمین. این یه موضوع کوچیک نیست که اینطوری سادش میگیری
لارا. من... خب من بخاطر اینکه برات کادو بگیرم رفتم بیرون نمیتونستم بهت بگم چون دیگه سوپرایز نمیشد... بعدم اونجا یکی از دوستایه قدیمیم رو دیدم که گفت بیا بنوشیم اول مخالفت کردم ولی بعد کلی اصرار گفتم باشه همینطوری خوردم که مست شدم بعدم چیزی یادم نمیاد تا الان اره همینه(دورغگوووو)
جیمین. انتظار داری باور کنم؟
لارا. عشقم چی فکر کردی مگه من میتونم تورو ترک کنم هوم؟(بغل کردن پسره گلم)
جیمین. هوففف ترسیدم فقط همین ببخشید سرت داد زدم(پسره گلمو خر کرد:/)
لارا. خب نظرت چیه برات جبران کنم؟
جیمین. چطوری؟
لارا.(بوسیدن لباش) اینطوری یا شایدم فراتر؟!
جیمین. اوممم خوبه
صبح با صدایه میا بیدار شدم ای خداااا یه بار بانوکیم یه بارم این شاسگوله
میا. بلند شیببیننن(داد)
ات. بیدار شدممم
میا. اوه بیدار شدی؟ ببین برات چی درست کردم؟
ات. غذااااااااا یسسسسسسس
میا. بگیربخور تازگیا نمیدونم چرا حرفایه عجیب میزنی نمیفهمم معنیشون رو
ات. نبایدم بفهمی... خب بگذریم بیا کوفتتتت کنیمممم عه زشته بیا نوشش جانن کنیمممم
تامیخواستم یه لقمه بزارم تو دهنم
.... پادشاه وارد میشوند...
ای لعنت بر مزاحم محله پسره اکبیری الان میاد اصلا براچی امده؟هه الا یجوری دهنشو سرویس کنم که به فاخ بره...
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺❤️🩹
۲.۴k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.