فیک یونگی
فیکیونگی
فصل۲
P.۱
۳سالبعد...
ات ـ فیلیکسسس
فیلیکس ـ بله ارباب...چیزی شده؟*نگران*
ات ـ اون جاسوسه رو گرفتین؟
فیلیکس ـ ب..بله گرفتیمش..
ات ـ*خنده*افرین...چقد خوب نقش بازی کردیی جررر😂
فیلیکس ـ فقد اون لحظه ک دستپاچه شدممم جر😂
(خب بزارین ی توضیح کوچیک بدم..ات توی این سه سال ی باند مافیایی بزرگ رو تشکیل داده...بزرگترین باند مافیایی جهان)
ات ـ میگم جاسوسه رو گرفتین؟*جدی*
فیلیکس ـ ار...ینی بله ارباب گرفتیمش
ات ـ خوبه...
جونگکوکویو
توی این سه سال اصن خبری از ات نبود...واقعا جای خالی ات توی خونه معلوم بود..تهیونگ توی این مدت خیلی افسرده شد..دلم برای خنده های ات تنگ شده..از موقعی ک ات رفت..دوستش یونا اصن بهمون سر نزد..من خیلی...دلم..برای ات تنگ شده*گریه*
اتویو
سه ساله ک داداشیمو ندیدم...دلم براش ی ذره شده..خندهای خرگوشیش..غر غرای الکیش..صورت گوگولیش(قافیه شد😂)
دلم برای همه چیش تنگ شده(عهه اینطوریهه😈😂)
دیگه نمیتونم تحمل کنم...باید برم کره..دلم برای تهیونگ...جونگکوک و حتی...وحتی یوناهم تنگ شده...کثافت چطوری تونست اونکاروکنه..
ات ـ فیلیکسسسسسسس*داد*
(بچها فیلیکسو ف میزارم😁)
ف ـ بلهه
ات ـ این فردی ک میگمو تممااامم اطلاعاتشو بگووو
ف ـ چشم..
ات ـ جانگ یو...نا
ف ـ چشم الان براتو پیدا میکنم
ــــــــــــــــــــ
حمایت؟؟
فصل جدید فیکیونگی از راه رسیییدددد😂❤️
کلی ایدهی خفن دارممم🎀😂
ببخشین دیر گذاشتم...از ساعت ۳ تا ساعت ۱۰ خاب بودم💀💔
فصل۲
P.۱
۳سالبعد...
ات ـ فیلیکسسس
فیلیکس ـ بله ارباب...چیزی شده؟*نگران*
ات ـ اون جاسوسه رو گرفتین؟
فیلیکس ـ ب..بله گرفتیمش..
ات ـ*خنده*افرین...چقد خوب نقش بازی کردیی جررر😂
فیلیکس ـ فقد اون لحظه ک دستپاچه شدممم جر😂
(خب بزارین ی توضیح کوچیک بدم..ات توی این سه سال ی باند مافیایی بزرگ رو تشکیل داده...بزرگترین باند مافیایی جهان)
ات ـ میگم جاسوسه رو گرفتین؟*جدی*
فیلیکس ـ ار...ینی بله ارباب گرفتیمش
ات ـ خوبه...
جونگکوکویو
توی این سه سال اصن خبری از ات نبود...واقعا جای خالی ات توی خونه معلوم بود..تهیونگ توی این مدت خیلی افسرده شد..دلم برای خنده های ات تنگ شده..از موقعی ک ات رفت..دوستش یونا اصن بهمون سر نزد..من خیلی...دلم..برای ات تنگ شده*گریه*
اتویو
سه ساله ک داداشیمو ندیدم...دلم براش ی ذره شده..خندهای خرگوشیش..غر غرای الکیش..صورت گوگولیش(قافیه شد😂)
دلم برای همه چیش تنگ شده(عهه اینطوریهه😈😂)
دیگه نمیتونم تحمل کنم...باید برم کره..دلم برای تهیونگ...جونگکوک و حتی...وحتی یوناهم تنگ شده...کثافت چطوری تونست اونکاروکنه..
ات ـ فیلیکسسسسسسس*داد*
(بچها فیلیکسو ف میزارم😁)
ف ـ بلهه
ات ـ این فردی ک میگمو تممااامم اطلاعاتشو بگووو
ف ـ چشم..
ات ـ جانگ یو...نا
ف ـ چشم الان براتو پیدا میکنم
ــــــــــــــــــــ
حمایت؟؟
فصل جدید فیکیونگی از راه رسیییدددد😂❤️
کلی ایدهی خفن دارممم🎀😂
ببخشین دیر گذاشتم...از ساعت ۳ تا ساعت ۱۰ خاب بودم💀💔
۱۰.۳k
۱۷ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.