رمان
#رمان
#چشمان_سیاه
#BTS
#part:۱۰
بلا:زنگ میزنی پلیس بیان اینجا
دنی:واااااات؟زده به سرت؟
بلا:نه کاملا جدیم!
دنی:یعنی چی پلیس بگم بیان اینجا؟در جریانی کارش خلااااافه؟گرفته نیشی پرونده درس میشه توهم تو دردسر میوفتی و کلی کارای قانونی دیگه
بلا:من به همه چی فکر کردم تو زنگ میزنی پلیس و دخالت نمیکنی
دنی:داری دیوونم میکنی تو ی...
بلا:دنی!همینکه گفتم...اینقدر لفتش نده...الان هم زنگ نمیزنی الان شبه دیگه...بزار یکم استراحت کنن چیزی بعد...
فردا صبح به پلیس میزنگی گرفتی؟
دنی:میدونی سویون خیلی بهم اعتماد داره...چطور و کی بهش بزنگم؟اگه بفهمه چی؟
بلا:اولا...نمیفهمه بفهمه هم کار از کار گذشته...دیر میفهمه ...بهت میگم ب همه چی فک کردم ی چیزایی هست نمیدونی خووو...و اینکه ۲ دقیقه میری دستشویی اونجا به پلیس زنگ میزنی...میگی همچین جایی همچین یک خلافکار حرفه ای وجود داره....منو ناشناس در نظر بگیرید و اسم منو نیارید من فقط بهتون اطلاع دادم....
خدافظ خدافظ تمام...گرفتی؟
دنی:اخرش از دست تو میمیرم!
بلا:کار منو راه بنداز بعد برو بمیر وسی جلوتو نگرفته!
حالا هم مهارت های بازیگریتو به خرج بده و برو ب ایست سرجات
اینو که گفتم دنی رفت ایستاد سرجاش و در همون لحظه سویون وارد شد
بلا:خوبه که اومدی...این گاوی که گذاشتی پیشم رو بردار و یونجون و جینین رو بیار اینجا بخوابن
سویون:همچین اتفاقی نمیوفته...بگیر بخواب...دنی هم اینجا میمونه
بلا:من برادرمو میخوام!
سویون:پس فقط برادرت رو برات میارم!جیمین رو نمیارم
بلا:اونم باید بیاری
سویون:الان که اینطور شد هیچکدومشون رو نمیارم!همینجا میمونی و کپه مرگتو میزاری...
از اتاق رفت بیرون و قفلش کرد.....وااات؟الان چیکار کرد؟در رو روی من قفل کرد؟
بلا:الان این زشت دماغو در رو روی من قفل کرد؟
دنی:همینطوره
بلا:لعنتی بزنم لهش کنم...
دنی:خب حالا بسه چقدر حرف زدی...بخواب دیگه
بلا:من یونجون رو میخوام!
دنی:مثل بچه ۳ ساله ها که مامان باباشون رو میخوان میگه من یونجونو میخوام!ولمون کن بابا بخواب توهم
بلا:مرض درد....چیکار داری اصلا..؟...اون گوشیتو بده یکم فیلم از تهیونگ نگاه کنم عشقم فداش بشم
دنی:واااااااات؟واقعا فازت چیه؟ی بار جیمین رو میخواد ی بار جونگکوک ی بار یونگی ی بار تهیونگ
نمیخوای آدم باش روی یکیشون ثابت باشی
بلا:چیکار داری تو...همشون خیلی خوشکلن نمیتونم انتخاب کنم عجبببب...اون گوشی رو بده بیاد توهم
دنی:استغفرالله یا الله از دست توووو من میمیرم
#چشمان_سیاه
#BTS
#part:۱۰
بلا:زنگ میزنی پلیس بیان اینجا
دنی:واااااات؟زده به سرت؟
بلا:نه کاملا جدیم!
دنی:یعنی چی پلیس بگم بیان اینجا؟در جریانی کارش خلااااافه؟گرفته نیشی پرونده درس میشه توهم تو دردسر میوفتی و کلی کارای قانونی دیگه
بلا:من به همه چی فکر کردم تو زنگ میزنی پلیس و دخالت نمیکنی
دنی:داری دیوونم میکنی تو ی...
بلا:دنی!همینکه گفتم...اینقدر لفتش نده...الان هم زنگ نمیزنی الان شبه دیگه...بزار یکم استراحت کنن چیزی بعد...
فردا صبح به پلیس میزنگی گرفتی؟
دنی:میدونی سویون خیلی بهم اعتماد داره...چطور و کی بهش بزنگم؟اگه بفهمه چی؟
بلا:اولا...نمیفهمه بفهمه هم کار از کار گذشته...دیر میفهمه ...بهت میگم ب همه چی فک کردم ی چیزایی هست نمیدونی خووو...و اینکه ۲ دقیقه میری دستشویی اونجا به پلیس زنگ میزنی...میگی همچین جایی همچین یک خلافکار حرفه ای وجود داره....منو ناشناس در نظر بگیرید و اسم منو نیارید من فقط بهتون اطلاع دادم....
خدافظ خدافظ تمام...گرفتی؟
دنی:اخرش از دست تو میمیرم!
بلا:کار منو راه بنداز بعد برو بمیر وسی جلوتو نگرفته!
حالا هم مهارت های بازیگریتو به خرج بده و برو ب ایست سرجات
اینو که گفتم دنی رفت ایستاد سرجاش و در همون لحظه سویون وارد شد
بلا:خوبه که اومدی...این گاوی که گذاشتی پیشم رو بردار و یونجون و جینین رو بیار اینجا بخوابن
سویون:همچین اتفاقی نمیوفته...بگیر بخواب...دنی هم اینجا میمونه
بلا:من برادرمو میخوام!
سویون:پس فقط برادرت رو برات میارم!جیمین رو نمیارم
بلا:اونم باید بیاری
سویون:الان که اینطور شد هیچکدومشون رو نمیارم!همینجا میمونی و کپه مرگتو میزاری...
از اتاق رفت بیرون و قفلش کرد.....وااات؟الان چیکار کرد؟در رو روی من قفل کرد؟
بلا:الان این زشت دماغو در رو روی من قفل کرد؟
دنی:همینطوره
بلا:لعنتی بزنم لهش کنم...
دنی:خب حالا بسه چقدر حرف زدی...بخواب دیگه
بلا:من یونجون رو میخوام!
دنی:مثل بچه ۳ ساله ها که مامان باباشون رو میخوان میگه من یونجونو میخوام!ولمون کن بابا بخواب توهم
بلا:مرض درد....چیکار داری اصلا..؟...اون گوشیتو بده یکم فیلم از تهیونگ نگاه کنم عشقم فداش بشم
دنی:واااااااات؟واقعا فازت چیه؟ی بار جیمین رو میخواد ی بار جونگکوک ی بار یونگی ی بار تهیونگ
نمیخوای آدم باش روی یکیشون ثابت باشی
بلا:چیکار داری تو...همشون خیلی خوشکلن نمیتونم انتخاب کنم عجبببب...اون گوشی رو بده بیاد توهم
دنی:استغفرالله یا الله از دست توووو من میمیرم
۶.۶k
۰۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.