Chapter 2
Chapter 2
Lucky-bloody#
پارت 42
اینگوک همراه پرستار میره و توم تکیه میدی به پشتی تخت بیمارستان و با ناخونات ور میری تا خونشو پاک کنی و همینجوری با خودت حرف میزنی
•لطفا اینو نگاه کنید،کمبود خون آقای جونگکوک ممکنه باعث توقف قلبشون و خون رسانی به مغزشون بشه،نبضشون همینجوری داره پایین تر میاد،ما خونریزی رو با جراحی بند آوردیم ولی هنوز شدیدا کمبود خون دارن
~منظورتون اینه به اهدای خون نیاز داره؟
پرستار سرشو تکون میده
•بله،ولی متاسفانه کسی رو نداریم که گروه خونیش O- باشه...همونجور که میدونید این گروه خونی خیلی کمیابه
~یعنی هیچکس نیست؟
•نه متاسفانه،الان شمارو آوردیم اینجا تا ازتون آزمایش بگیریم و ببینیم گروه خونیتون چیه
~من گروه خونیم AB
•مطمئنید؟
~اره قبلا آزمایش دادم
•پس تنها کاری که میتونیم بکنیم اینه که از خانمی که توی اتاق 77 بستری شدن آزمایش بگیریم
~شوخی میکنید؟نمیبینید خودش تو چه وضعیتیه؟
•آقای اینگوک ما حتی از تمام بیمارانی که سلامت سطحیشون رو از دست دادن هم آزمایش گرفتیم ولی به نتیجه نرسیدیم،بانک خون هم خون O- رو تموم کرده و اگر بخوایم از شهر دیگه بیاریم خیلی دیر میشه
اینگوک دست میکشه تو موهاش و سرشو تکون میده
~خیلی خب...
همینجور که داشتی با ناخونات ور میرفتی متوجه میشی یکی داره نزدیک میشه،سرتو میگیری بالا و با چهره اینگوک و پرستار مواجه میشی
+چیشد؟
~ا/ت.... کوک با کمبود خون مواجه شده میخوایم آزمایش بگیریم ببینیم خون تو با خون اون همخونی داره یا نه
+باشه
پرستار با سرنگ میاد کنار تختت و سعی میکنه رگتو پیدا کنه،چون از خون بدت میومد روتو میکنی سمت دیگه و لباتو محکم رو هم فشار میدی که تیزی سوزنو تو پوستت حس میکنی و چشاتم محکم میبندی
•تموم شد
چشاتو باز میکنی و به دستت نگاه میکنی و بعد به سرنگ
+ای وای چرا خونم انقد سیاهه
•طبیعیه،تجمع خون توی یه جای در بسته باعث میشه تیره به نظر برسه
نفس عمیق میکشی
+خوبه پس...یچیزی،اگر خونم با خون کوک همخونی نداشت نمیتونم اهدا کنم؟
•متاسفانه نه
استرس میگیری و پاهاتو تکون میدی و پوست لبتو میکنی
+اینگوک بنظرت همخونی داره یا نه؟
~نمیدونم...فعلا باید منتظر بمونیم
+من شنیدم تا جواب آزمایش بیاد خیلی طول میکشه
~اره،ولی احتمالشم هست زود بیاد
+خدا کنه با کوک همخونی داشته باشم
چند ساعت همینجوری میگذره که پرستار با یسری کاغذ میاد سمتتون و توم صاف میشینی
+جواب چیشد؟
پرستار کاغذارو میده دستت
•خودتون ببینید
اینگوکم به کاغذای یه نگاهی میندازه
+خب...این ینی مثبته یا منفی؟...
🍃🗿
Lucky-bloody#
پارت 42
اینگوک همراه پرستار میره و توم تکیه میدی به پشتی تخت بیمارستان و با ناخونات ور میری تا خونشو پاک کنی و همینجوری با خودت حرف میزنی
•لطفا اینو نگاه کنید،کمبود خون آقای جونگکوک ممکنه باعث توقف قلبشون و خون رسانی به مغزشون بشه،نبضشون همینجوری داره پایین تر میاد،ما خونریزی رو با جراحی بند آوردیم ولی هنوز شدیدا کمبود خون دارن
~منظورتون اینه به اهدای خون نیاز داره؟
پرستار سرشو تکون میده
•بله،ولی متاسفانه کسی رو نداریم که گروه خونیش O- باشه...همونجور که میدونید این گروه خونی خیلی کمیابه
~یعنی هیچکس نیست؟
•نه متاسفانه،الان شمارو آوردیم اینجا تا ازتون آزمایش بگیریم و ببینیم گروه خونیتون چیه
~من گروه خونیم AB
•مطمئنید؟
~اره قبلا آزمایش دادم
•پس تنها کاری که میتونیم بکنیم اینه که از خانمی که توی اتاق 77 بستری شدن آزمایش بگیریم
~شوخی میکنید؟نمیبینید خودش تو چه وضعیتیه؟
•آقای اینگوک ما حتی از تمام بیمارانی که سلامت سطحیشون رو از دست دادن هم آزمایش گرفتیم ولی به نتیجه نرسیدیم،بانک خون هم خون O- رو تموم کرده و اگر بخوایم از شهر دیگه بیاریم خیلی دیر میشه
اینگوک دست میکشه تو موهاش و سرشو تکون میده
~خیلی خب...
همینجور که داشتی با ناخونات ور میرفتی متوجه میشی یکی داره نزدیک میشه،سرتو میگیری بالا و با چهره اینگوک و پرستار مواجه میشی
+چیشد؟
~ا/ت.... کوک با کمبود خون مواجه شده میخوایم آزمایش بگیریم ببینیم خون تو با خون اون همخونی داره یا نه
+باشه
پرستار با سرنگ میاد کنار تختت و سعی میکنه رگتو پیدا کنه،چون از خون بدت میومد روتو میکنی سمت دیگه و لباتو محکم رو هم فشار میدی که تیزی سوزنو تو پوستت حس میکنی و چشاتم محکم میبندی
•تموم شد
چشاتو باز میکنی و به دستت نگاه میکنی و بعد به سرنگ
+ای وای چرا خونم انقد سیاهه
•طبیعیه،تجمع خون توی یه جای در بسته باعث میشه تیره به نظر برسه
نفس عمیق میکشی
+خوبه پس...یچیزی،اگر خونم با خون کوک همخونی نداشت نمیتونم اهدا کنم؟
•متاسفانه نه
استرس میگیری و پاهاتو تکون میدی و پوست لبتو میکنی
+اینگوک بنظرت همخونی داره یا نه؟
~نمیدونم...فعلا باید منتظر بمونیم
+من شنیدم تا جواب آزمایش بیاد خیلی طول میکشه
~اره،ولی احتمالشم هست زود بیاد
+خدا کنه با کوک همخونی داشته باشم
چند ساعت همینجوری میگذره که پرستار با یسری کاغذ میاد سمتتون و توم صاف میشینی
+جواب چیشد؟
پرستار کاغذارو میده دستت
•خودتون ببینید
اینگوکم به کاغذای یه نگاهی میندازه
+خب...این ینی مثبته یا منفی؟...
🍃🗿
۴.۷k
۱۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.