Pt

𝑫𝒊𝒍𝒆𝒎𝒎𝒂 𝒍𝒐𝒗𝒆 "Pt⁶⁵"


کوک: _آره... تو بخند من قهقهه بزنم. تو گریه کن تا من هق بزنم!
تحت تاثیر قرار گرفته لبخندی زد که با گوشه انگشت شصتم رژ ل..ب پخش شده اش رو پاک کردم.
نخودی خندید و آروم گفت:

آرا: +تو ل..بات رژی شده (با خجالت)
کج خندی کردم و صورتم رو کمی نزدیک صورتش کردم.
کوک: _خب پاکش کن!
چند ثانیه با خجالت نگاهم کرد و بعد انگشت هاش رو یواش بالا آورد...

و نرم گوشه ل..بم رو پاک کرد! آروم آروم انگشتاش رو اطراف ل..بم میکشید و من به چشمای قشنگش خیره بودم!
زاویه دیدش که روی ل..بم بود و انگشت هایی که روی پوستم کشیده میشدن:)

از این همه نزدیکی حالم داشت عوض میشد که بلاخره لبخندی زد و گفت:
آرا: +پاک شد!
با ت..نی حرارت گرفته کمرش رو رها کردم و لبخند زوری زدم:
کوک: _باید بریم وگرنه شک میکننا...

کمی ازش فاصله گرفتم که از حصار دیوار خارج شد و مثل یه موش کوچولو از اتاق بیرون دویید...
خنده ای کردم و انگشتام رو لای موهام فرستادم، بعد از چند ثانیه از اتاق جی‌یونگ خارج شدم.
که همون لحظه جون‌سو باهام سی//نه به سی//نه شد!

با تشر دوباره منو هل داد داخل اتاق که عصبی نگاهش کردم.
کوک: _هوششش چتههه؟!
جون‌سو: من باید بگم چتههه با دخترعمومی؟! یا داشتی شوخی میکردییی؟!
پکر نگاهش کردم.

کوک: _من باتو شوخی دارم بچه؟!
جون‌سو: اوففف کوک...
کوک: _اسممو کامل بگو زبونت عادت کنه!
جون‌سو: وااای جونگ کوک متوجه ای داری چی میگی؟ آرا اصلا مگه همسن توعه که باهاش باشی و قرار بزاری؟!


[بازم عررررر]
[لایک و کامنت فراموش نشهههه]
دیدگاه ها (۸۲)

𝑫𝒊𝒍𝒆𝒎𝒎𝒂 𝒍𝒐𝒗𝒆 "Pt⁶⁶"عصبیم کرده بود و داشت روی مخم راه می‌رفت....

𝑫𝒊𝒍𝒆𝒎𝒎𝒂 𝒍𝒐𝒗𝒆 "Pt⁶⁷"رفتم جلو که هیون با دیدن من با چشم غره ای...

𝑫𝒊𝒍𝒆𝒎𝒎𝒂 𝒍𝒐𝒗𝒆 "Pt⁶³"در اتاق رو که یکم باز کردم و زیر چشمی سرک...

_گریه کردم و ازش خواهش کردم که نره...اما اون رفت و به اشکهای...

Part ¹³⁰ا.ت ویو:انگشتر رو برداشتم و داخل انگشتم کردم..دستم ر...

سنگدلچپتر * 22 *رفتم توی اتاقم،تمام کمدم رو زیر و رو کردم تا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط