part:14
part:14
ویو تهیونگ (علامت ته +علامت کوک_
علامت بقیه ×)
بعد اینکه کوک از اتاقم رفت بیرون منم چند دقیقه بعدش رفتم بیرون قشنگ حالمو جا آورده بود یعنی بهترین از این نمیشد حالم .عاح این پسر مورفین منه هیچوقت فکر نمیکردم عاشق یه پسر بشم و اون بشه کل زندگیم .
رفتم پایین تا به کارا سر بزنم قرار بود با جونگ کوک هم مثل بقیه رفتار کنم یعنی خودش اینو ازم خواسته بود تا کسی نفهمه ولی فکر نکنم بتونم جلو خودمو بگیرم .
رفتم تو حیات ببینم دارن چیکار میکنن که جونگ کوک رو دیدم داشت با یکی از نگهبانا حرف میزد و میخندید پسر دستشو گذاشت رو شونه جونگ کوک از این کارش خوشم نیومد اون حق نداره به اموال مم دست بزنه رفتم سمتشون و دست پسره رو از رو شونه کوک برداشتم پسره تا منو دید هول کرد
×س.. سلام ارباب
+سلام .... کارا چطور پیش میره ؟
پیش کوک وایسادم طوری که شونه هامون به هم میخورد
×قربان همه چی همونجور که دستور داده بودین چیده شده و خوراکی ها و نوشیدنی هایی که گفتید هم آمادست
+خوبع .... آیان بیا کارت دارم
_چشم
رفتیم یه جایی که هیچ دیدی به اونجا نبود
_جانم کاری داشتی؟!
+ببین احتمال داره من امشب مست کنم
_خوب ؟
+سعی کن شب و پیش من نیای
_چرا ؟
+خب تو که آماده نیستی واسه چیز...
_چیز چیه ؟
+چیز دیگه ......
_ها
+ای بابا sex
_عاها ..... معلومه نه ما تازه دوروزه باهمیم
دستمو کشیدم رو سرش
+عافرین پسر خوب پس بعد مهمونی سعی کن پیش من نیای منم پیشت اومدم برم گردون تو اتاقم خب ؟
با حالت خیلی کوتی گفت
_بش
عوخووودا این چقد کیوت بوده من نمیدونستم نتونستم طاقت بیارمو لباشو بوسیدم . کوک یه دونه زد رو شونم
_ هیااا اینجا که اتاقت نیست الان یکی میومد میدید چی ؟
+نترس بابا هیچکس نمیفهمه
ویو تهیونگ (علامت ته +علامت کوک_
علامت بقیه ×)
بعد اینکه کوک از اتاقم رفت بیرون منم چند دقیقه بعدش رفتم بیرون قشنگ حالمو جا آورده بود یعنی بهترین از این نمیشد حالم .عاح این پسر مورفین منه هیچوقت فکر نمیکردم عاشق یه پسر بشم و اون بشه کل زندگیم .
رفتم پایین تا به کارا سر بزنم قرار بود با جونگ کوک هم مثل بقیه رفتار کنم یعنی خودش اینو ازم خواسته بود تا کسی نفهمه ولی فکر نکنم بتونم جلو خودمو بگیرم .
رفتم تو حیات ببینم دارن چیکار میکنن که جونگ کوک رو دیدم داشت با یکی از نگهبانا حرف میزد و میخندید پسر دستشو گذاشت رو شونه جونگ کوک از این کارش خوشم نیومد اون حق نداره به اموال مم دست بزنه رفتم سمتشون و دست پسره رو از رو شونه کوک برداشتم پسره تا منو دید هول کرد
×س.. سلام ارباب
+سلام .... کارا چطور پیش میره ؟
پیش کوک وایسادم طوری که شونه هامون به هم میخورد
×قربان همه چی همونجور که دستور داده بودین چیده شده و خوراکی ها و نوشیدنی هایی که گفتید هم آمادست
+خوبع .... آیان بیا کارت دارم
_چشم
رفتیم یه جایی که هیچ دیدی به اونجا نبود
_جانم کاری داشتی؟!
+ببین احتمال داره من امشب مست کنم
_خوب ؟
+سعی کن شب و پیش من نیای
_چرا ؟
+خب تو که آماده نیستی واسه چیز...
_چیز چیه ؟
+چیز دیگه ......
_ها
+ای بابا sex
_عاها ..... معلومه نه ما تازه دوروزه باهمیم
دستمو کشیدم رو سرش
+عافرین پسر خوب پس بعد مهمونی سعی کن پیش من نیای منم پیشت اومدم برم گردون تو اتاقم خب ؟
با حالت خیلی کوتی گفت
_بش
عوخووودا این چقد کیوت بوده من نمیدونستم نتونستم طاقت بیارمو لباشو بوسیدم . کوک یه دونه زد رو شونم
_ هیااا اینجا که اتاقت نیست الان یکی میومد میدید چی ؟
+نترس بابا هیچکس نمیفهمه
۸.۸k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.