فیک چرا تو

#فیک: چرا تو؟
       پارت هشتاد و یک☆

لِئو: خب چیزه.... سخنرانی نیس ولی میخام یه گیزیو بدونی...
یونا؛ میشنوم...*کنجکاو*
+میدونی.... از یه سمت دوست دارم زمان سریع بگذره و تو بزرگ شی البته که منم باید بالغ بشم... هنوز سنم.... خب به قول خاله سن کله شقیه... از یه ورم نمیخام زمان بگذره و میخام تو حالی که الان باهمیم متوقف شه متوجه ای؟
_اوهوم.... حس منم همینطوره
+بیا یه قولی به هم بدیم
_هوم؟ چه قولی؟
+بیا..... قتی بزرگ شدیم ازدواج کنیم نظرت؟
_الا.... الان.... یااا الان این چیبود؟
+پیشنهاد ازدواج.... البته من وایمیسم تا بزرگ شی قول میدم
_قول؟ منو فراموش نکنیاا
+نمیکنم.... اگه تورو فراموش کنم که یعنی خودمم فراموش کردم*لبخند*
_واقعا؟*ذوقق*      +اوهوم واقعا
*لِئو دستشو میکشه رو سر یونا*
لِئو: هومممم جایزتـ...
یونا: نمیخام.... همین الان با حرفت کلی قلبم پروانه ای شد به جایزه احتیاج ندارم*لبخند*
+ولی بازم....
_اوممم خب من واقعا گرسنمهه
+سفارش دادم الان میرسه
_چی هس؟
+مرغ سوخاری.... خوبه؟
_اوهوم..... اوه من برم دستشویی
+اوهوم باشه برو
"زنگ آیفون میخوره"
لِئو: اوم اومدمم صبر کنید
<درو باز میکنه>
لِئو: سلا..
یونا: لِئو.... لـــــــئو....
دیدگاه ها (۳)

#فیک: چرا تو؟        پارت هشتاد و دو☆<مرده در میره>یونا: لِئ...

#فیک: چرا تو؟        پارت هشتاد و سه☆ لِئو: باشه من خر حالا ...

#فیک: چرا تو؟        پارت هشتاد☆یونا: تو یکی از مهم ترین ادم...

#فیک: چرا تو؟        پارت هفتاد و نه☆ لِئو: منتظرش بودم.... ...

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۱#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط