ویو شیرین
ویو شیرین
اسمم شیرین هست
من یه دکتر هستم که تو بیمارستان کار میکنم
دکتر جراحی هستم
و 23 سالمه یه داداش بزرگ تر دارم اسمش محسن هست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویو شهاب
اسمم شهاب هست
یه وکیل معروف هستم
26 سالمه یه خاهر دارم
یه رفیق دارم که اسمش محسن هست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویو محسن
اسمم محسنه
تو یه شرکت کار میکنم
26 سالمه
یه خاهر دارم اسمش شیرین هست
یه رفیق دارم اسمش شهاب هست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مقدمه
محسن و شهاب همیشه میرن ماشین بازی
بعد یروز یکی از دوستای شهاب و محسن با ماشین هنگام بازی کردن چپ میکنه...
شهاب دوستشو میاره بیمارستان....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شهاب) داد) بیایین دوستمو نجات بدین یالا زود منتظر کی هستین
شیرین بدو بدو میاد
شیرین) چی شده آقا زود بگین کجاشون زخم شده؟؟؟؟!!!!
شهاب) داد) دکتر اینجا کدوم گوووریههه
شیرین) من هستم 😐
شهاب) دوستمو نجات بدین پس منتظر کی هستینن!!!!
شیرین) بله بله حتما فقط یکم صبر کنید...
شیرین) پرستاراا زود زود بیایید این آقا رو ببرید اتاق عمل
شهاب هی داد میزد و میگه زود زود ببرینش
بعد عمل و بخیه زدم و اومدم بیرون..
شهاب) چی شد نتیجه شد د زود بگید یالااا
شیرین) عملشون با موفقیت تموم شده ایشون کاملا حالشون خوبه😊
شهاب) خدارو شکر
بعد محسن اومد
شیرین رفت پیش محسن
شیرین)با ذوق) سلااااممم داداشی قربونت برممم😍
محسن) سلام خواهر گلم، خدانکنه.
شیرین) چرا اومدی اینجا، نکنه چیزیت درد میکنه ها؟؟؟
محسن) نه قربونت برم فقط اومدم پیش دوستم تصادف کرده اون یکی رفیقم هم اینجاست
شیرین) آهاا اون مرده، خودم عملش کردم، خوب بود عملش چیزیش نشده بود عملش با موفقیت انجام شد😊
محسن) ممنونم خاهر گلم.
ینی شهاب اومد...
شهاب) اومدی محسن، محمد حالش خوبه
محسن) خوبه تازه خانم دکتر گفت😅😊
شیرین) عع محسن اینطوری نگو با اسمم صدام کن اینطوری بدم میام 😅😅☹️
محسن) چشم شیرین جااان😂
شهاب) میشه بپرسم نسبت شما با محسن چیه؟
شیرین) آ اها فک میکردم میدونین، من خاهرش هستم
شهاب) آهاا باشه 😅 محسن چرا نگفتی خاهرت اینه
محسن) دیگه نشد کوکا
محسن) آبجی میتونم برم دوستمو ببینم؟
شیرین) آره داداش برو
شهاب) من اینجا منتظرت میمونم
محسن) حله
شهاب هم دستش درد میگرفت و زخم شده، باید بخیه زده میشد ولی اهمیتی به پاش نداده بود
شیرین دید از دست شهاب بد جور خون میومد بیرون و گفت......
پارت یک ـ..
لطفا حمایت شه که ادامه بدم 🙂
اسمم شیرین هست
من یه دکتر هستم که تو بیمارستان کار میکنم
دکتر جراحی هستم
و 23 سالمه یه داداش بزرگ تر دارم اسمش محسن هست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویو شهاب
اسمم شهاب هست
یه وکیل معروف هستم
26 سالمه یه خاهر دارم
یه رفیق دارم که اسمش محسن هست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویو محسن
اسمم محسنه
تو یه شرکت کار میکنم
26 سالمه
یه خاهر دارم اسمش شیرین هست
یه رفیق دارم اسمش شهاب هست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مقدمه
محسن و شهاب همیشه میرن ماشین بازی
بعد یروز یکی از دوستای شهاب و محسن با ماشین هنگام بازی کردن چپ میکنه...
شهاب دوستشو میاره بیمارستان....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شهاب) داد) بیایین دوستمو نجات بدین یالا زود منتظر کی هستین
شیرین بدو بدو میاد
شیرین) چی شده آقا زود بگین کجاشون زخم شده؟؟؟؟!!!!
شهاب) داد) دکتر اینجا کدوم گوووریههه
شیرین) من هستم 😐
شهاب) دوستمو نجات بدین پس منتظر کی هستینن!!!!
شیرین) بله بله حتما فقط یکم صبر کنید...
شیرین) پرستاراا زود زود بیایید این آقا رو ببرید اتاق عمل
شهاب هی داد میزد و میگه زود زود ببرینش
بعد عمل و بخیه زدم و اومدم بیرون..
شهاب) چی شد نتیجه شد د زود بگید یالااا
شیرین) عملشون با موفقیت تموم شده ایشون کاملا حالشون خوبه😊
شهاب) خدارو شکر
بعد محسن اومد
شیرین رفت پیش محسن
شیرین)با ذوق) سلااااممم داداشی قربونت برممم😍
محسن) سلام خواهر گلم، خدانکنه.
شیرین) چرا اومدی اینجا، نکنه چیزیت درد میکنه ها؟؟؟
محسن) نه قربونت برم فقط اومدم پیش دوستم تصادف کرده اون یکی رفیقم هم اینجاست
شیرین) آهاا اون مرده، خودم عملش کردم، خوب بود عملش چیزیش نشده بود عملش با موفقیت انجام شد😊
محسن) ممنونم خاهر گلم.
ینی شهاب اومد...
شهاب) اومدی محسن، محمد حالش خوبه
محسن) خوبه تازه خانم دکتر گفت😅😊
شیرین) عع محسن اینطوری نگو با اسمم صدام کن اینطوری بدم میام 😅😅☹️
محسن) چشم شیرین جااان😂
شهاب) میشه بپرسم نسبت شما با محسن چیه؟
شیرین) آ اها فک میکردم میدونین، من خاهرش هستم
شهاب) آهاا باشه 😅 محسن چرا نگفتی خاهرت اینه
محسن) دیگه نشد کوکا
محسن) آبجی میتونم برم دوستمو ببینم؟
شیرین) آره داداش برو
شهاب) من اینجا منتظرت میمونم
محسن) حله
شهاب هم دستش درد میگرفت و زخم شده، باید بخیه زده میشد ولی اهمیتی به پاش نداده بود
شیرین دید از دست شهاب بد جور خون میومد بیرون و گفت......
پارت یک ـ..
لطفا حمایت شه که ادامه بدم 🙂
۲.۴k
۰۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.