پارت

#پارت115
"مهری"

_لعنتی !من دیگ با شماها بازی نمیکنم !
شما اصلا نمیزارید من گل بزنم !

بهنام_چیه ؟ توقع داشتی وایسیم نیگات کنیم؟
الناز_عه ، بهناااام ، خب راست میگه دیگ مهری!

مهری از تایید شدن حرفش از طرف الناز و بهنام از صمیمیت یک باره ی الناز جا خورد!
عاطفه در گوش مهری گفت :

_نه مث اینکه قصد داره یکیو تور کنه !

مهری با آرنج ضربه ای به پهلوی عاطفه زد .

_عه هیییس میشنوه خو!

+به درک بشنوه!

فرشید به روزبه اشاره کرد و روبه مهری گفت :

_نکه آقا روزبه گذاشت ما نفری یه گل بزنیم !


شاهرخ_خب ، مهم فوتبال بود که چسبید گل نزدنو دیگ بیخیال شید !

شایان چشم غره ای به مهرزاد رفت و با کنایه گفت :

_گل نزده ، پا مهری رو زدن ! گل میزدیم چی میشد؟

الناز _شایااااان؟؟؟ مگه داداشم چیکارش کرد؟ مهری خیلی سوسوله !

ماهان_باز شروع کردید؟ !
جا بحثای الکی سریع تر راه بیاید من گشنمه !

بهنام_گشنگی تو چه ربطی به راه اومدن ما داره؟

مهسا_وقتی داداشم میگه یعنی یه ربطی داره دیگ !

ماهان_دم خواهر جانم گرم !

....
دیدگاه ها (۱)

#پارت116"فرشید"صدای زنگ گوشی را می شنید !اما حس وحال تکان خو...

#پارت117بهنام_آخ جووووون ! سید ! دلم واش یه ذره شده بود .روز...

#پارت114بهنام _بابا بزارشون ،‌ تازه داشت قشنگ میشد دعواشون !...

#پارت113توپ را زیر پای مهری انداخت و خودش هم پشت سرش رفت .هو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط