فیک فرشته اکتای
«فرشته اکتای»
ات:+. تهیونگ:_
#پارت_۳
+:یه اتاق خوشگل با تم قرمز و مشکی و خیلی قشنگ بود ولی اینا چقدر آدمای عجیبین رو اتاقا هم اسم میزارن. اسمای عجیبی هم میزارن . آخه اتاق اکتای؟! وارد اتاق شدم که خدمتکار درو بست و رفت. شروع کردم به گشتن اتاق. در کل دکوراسیونش هم شیک بود داشتم در و دیوار رو نگاه میکردم که میز گوشه اتاق توجهم رو جلب کرد که یه جعبه نه نه صبر کن یه تابوت روش بود.! آخه تابوت تو یه اتاق چیکار میکنه؟؟ واسه شوخی گذاشتنش یا باید تو اون بخوابم یا شاید یه مرده توشه . ترسیدم و به خاطر همین بدون اینکه حتی توشو نگاه کنم عقب گرد کردم بیرون و پله های عمارت رو پایین رفتم. رو به روی اون دختر اربابه که حتی اسمشم نمیدونستم وایسادم.گفت.
×:چیزی شده؟؟
+: میتونم اسمتون رو بپرسم؟؟
×:من میل هستم . چطور؟
+:میا خانوم تو اتاقی که به من دادین یه تابوت هست اونو برای شوخی گذاشتین یا واقعاً یه مرده توشه؟!
+: میا کمی نگاهم کرد بعدش نفسش رو با یه فوت بیرون داد و دستم رو گرفت و بهم اشاره کرد که روی صندلی های کنار صندلی اربابی بشینم پس نشستم و منتظر نگاهش کردم که شروع کرد.
×:ببین ات اون اتاقی که میگی اتاق برادر من تهیونگ یا همون اکتای هستش اکتای لقب برادرمه و اون تابوتی هم که دیدی تابوت تهیونگه و خودش هم توی تابوت خوابه
+:با تعجب نگاهش کردم.
+:خوابه یا مرده؟!
×:نه بابا خوابه خوب راستشو بخوای...چجوری بگم....اممم... اون رو طلسم کردن و اون الان بیشتر از ۷۰۰ ساله که خوابیده و وقتی بیدار میشه که جفت حقیقیش بب...وس...تش.
ات:+. تهیونگ:_
#پارت_۳
+:یه اتاق خوشگل با تم قرمز و مشکی و خیلی قشنگ بود ولی اینا چقدر آدمای عجیبین رو اتاقا هم اسم میزارن. اسمای عجیبی هم میزارن . آخه اتاق اکتای؟! وارد اتاق شدم که خدمتکار درو بست و رفت. شروع کردم به گشتن اتاق. در کل دکوراسیونش هم شیک بود داشتم در و دیوار رو نگاه میکردم که میز گوشه اتاق توجهم رو جلب کرد که یه جعبه نه نه صبر کن یه تابوت روش بود.! آخه تابوت تو یه اتاق چیکار میکنه؟؟ واسه شوخی گذاشتنش یا باید تو اون بخوابم یا شاید یه مرده توشه . ترسیدم و به خاطر همین بدون اینکه حتی توشو نگاه کنم عقب گرد کردم بیرون و پله های عمارت رو پایین رفتم. رو به روی اون دختر اربابه که حتی اسمشم نمیدونستم وایسادم.گفت.
×:چیزی شده؟؟
+: میتونم اسمتون رو بپرسم؟؟
×:من میل هستم . چطور؟
+:میا خانوم تو اتاقی که به من دادین یه تابوت هست اونو برای شوخی گذاشتین یا واقعاً یه مرده توشه؟!
+: میا کمی نگاهم کرد بعدش نفسش رو با یه فوت بیرون داد و دستم رو گرفت و بهم اشاره کرد که روی صندلی های کنار صندلی اربابی بشینم پس نشستم و منتظر نگاهش کردم که شروع کرد.
×:ببین ات اون اتاقی که میگی اتاق برادر من تهیونگ یا همون اکتای هستش اکتای لقب برادرمه و اون تابوتی هم که دیدی تابوت تهیونگه و خودش هم توی تابوت خوابه
+:با تعجب نگاهش کردم.
+:خوابه یا مرده؟!
×:نه بابا خوابه خوب راستشو بخوای...چجوری بگم....اممم... اون رو طلسم کردن و اون الان بیشتر از ۷۰۰ ساله که خوابیده و وقتی بیدار میشه که جفت حقیقیش بب...وس...تش.
۵۰۸
۲۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.