فیک

#فیک
#درخواستی
#لینو

P⁶

-ازم فرار نکن میدونی که عاقبت خوبی نداره!
دوباره دستش رو روی زانوت گذاشت....
از ترس جونِ دوها هم که شده، مقاومت نکردی.....
-مثل اینکه وقتی گفتم مامانِ خوبی میشی حق باهام بود.....
دوباره ترس توی وجودت رخنه کرد.....
این اولین باری بود که بدون مقاوت کردن بهت دست میزد....
از همون اول هم نذاشته بودی انگشتش بهت بخوره.....
ولی الان قضیه فرق میکرد....
هم شده بود شوهرت.....
و هم با دوها تهدیدت کرده بود.....
+میشه دستت رو برداری؟
-نه.....
جای دستش رو یک اینچ هم تغییر نداد....
ولی اومد کنارت روی کاناپه نشست.....
دستش رو از پشت سرت رد کرد و گذاشت روی شونت....
(نمیدونم فهمیدین یا نه ولی اینشکی که انگار لینو دستش رو انداخته دور گردن ا.ت ولی با این تفاوت که دستش یکم پایین تره و روی شونه‌ی ا.ته)
کاملا معذب بودی.....
-بچه هارو دوست داری؟
+عاشقشونم
-پس بچه میشم...
+چی؟
دیدگاه ها (۴)

سلام سلامبچه ها دارم اشک میریزمآخه چرااااااااا؟؟؟؟؟؟فکر کردم...

#فیک #درخواستی #لینو P⁷-گفتی عاشق بچه هایی، پس منم بچه بازی ...

گممون نکنیدا

#فیک #درخواستی #لینو P⁵اما در رو باز گذاشت....صورتت رو شستی ...

تکپارتی لینو

درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط