رمان همزاد
رمان همزاد
پارت ۹۲
باشنیدن اسم کشتی همه ب سمت خروج سالن رفتیم بعد از کمی عکس گرفتن از بیرون کشتی ک من همش درحال سلفی گرفتن بودم بالاخره وارد کشتی شدیم همه روی صندلی هامون نشستیم سمت راستم نور بود وکنار نور هم آدین بود مامان و بابا هم رفته بودن سمت شرکای بابا نشسته بودن بااحساس کردن کسی کنارم نشسته سرمو برگدردوندم با دیدنش چشم غره ای رفتم احساس کردم ی طرف پام مابود شدنگو آقا با زانشو زد ب پام با حرص نگاش کردم وگفتم:
-میدونی منو یاد چی میندازی..
لبخندجذابی زد وگفت:ی پسر جنتلمن..
-نچ جنتلمن ساسیع توجزسگ چیزی نیستی هی پاچه میگیری
خواست چیزی بگه ک خواننده کشتی شروع کرد ب صحبت کردن ی پسرجوون با شخصیت ب تمام طنز خیلی باحال بود ازهمون اول ک شروع کرده بود ب صحبت کردن گفت دخترای مجرد دستابالا و منم دستمو بالا بردم ک نگاه پسره بهم افتاد و لبخندی زد ک دستمو یکی اوردپایین برگشتم دیدم آراز بود..
بعدازکمی شوخی پسره شروع کردب خوندن آهنگای شد و گفت رقص فقط فقط برای آقایون مجازه و خانوم فقط بالاتنه هس با دستا و منو نور هم مسخره بازی درمیوردیمو میرقصیدم پسره ب سمت چند پسرجوون میرفت و دستشونو میکشید ک بیان وسعت قر بدن ک دسته آدین رو کشید ولی ب آراز چشم غره رفت..حالا جالب بود آدین اون وسعت دست میزد و ب نور نگاه میکرد انگار نور مامانش باشه و بهش بگه اینطوری کن اونطوری کن یهو دیدیم آدین دستشو مثل قلب کرده و داره برای نور میفرسته همه میخندیدن از این حرکتش و نورم آفتاب پرست شده بودورنگ عوض میکرد خلاصه بداز تموم شدن جشن گفتن ک میتونید توی کشتی دوربزنید ماهم رفتیم روی عرشه ارع حالا وقت تلافیع یوهاها..(اهای این کلمه واسه منه یوهاهاها)زهرمار همچین پارازیت شدی فک کردم چی میخوای خاع برو هیولای بی خاصیت.(یوهاهاهامن رفتم)
ب سلامت درو هم پشت سرت ببند کولر روشنه...
داشتم از نور و آدین عکس میگرفتم ک آواز گفت؛
-آدین داداش ی عکس مشتی باحال بگیریم..
آدین:باشه چراکه نه...
آراز :پس بریم روی میله های حفاظی بشینیم..
نور:نه خطرناکه..آراز:چ خطری بابا دوتا مرد ماهورخانم شما ک ی پا عکاس مزاحم هستین لطفا عکس باشما..
چشم غره ای رفتم و آیفون نازشو گرفتم اون آیفون خونه نه اونی ک سیب گاز زد ایت هست ای خدا
روی میله نشستن و آراز دستشو دورشونه آدین بی خیاله از همه جا بیخبر گذاشت ک بعد از چند تا عکس شروع کردم فیلم برداری اخه وقتی گوشی آرازو گرفته بودم تو چک نویس هاش بود ک نوشته بود فیلم بگیر و توری نشون بده داری عکس میگیری.یهو با کشیده شدن یقه آدین از پشت و پرت شدنش توی آب همه مردم تعجب کردن نور جیغی زد و منو آراز از خنده نشسته بودیم روی عرشه کشتی..
پارت ۹۲
باشنیدن اسم کشتی همه ب سمت خروج سالن رفتیم بعد از کمی عکس گرفتن از بیرون کشتی ک من همش درحال سلفی گرفتن بودم بالاخره وارد کشتی شدیم همه روی صندلی هامون نشستیم سمت راستم نور بود وکنار نور هم آدین بود مامان و بابا هم رفته بودن سمت شرکای بابا نشسته بودن بااحساس کردن کسی کنارم نشسته سرمو برگدردوندم با دیدنش چشم غره ای رفتم احساس کردم ی طرف پام مابود شدنگو آقا با زانشو زد ب پام با حرص نگاش کردم وگفتم:
-میدونی منو یاد چی میندازی..
لبخندجذابی زد وگفت:ی پسر جنتلمن..
-نچ جنتلمن ساسیع توجزسگ چیزی نیستی هی پاچه میگیری
خواست چیزی بگه ک خواننده کشتی شروع کرد ب صحبت کردن ی پسرجوون با شخصیت ب تمام طنز خیلی باحال بود ازهمون اول ک شروع کرده بود ب صحبت کردن گفت دخترای مجرد دستابالا و منم دستمو بالا بردم ک نگاه پسره بهم افتاد و لبخندی زد ک دستمو یکی اوردپایین برگشتم دیدم آراز بود..
بعدازکمی شوخی پسره شروع کردب خوندن آهنگای شد و گفت رقص فقط فقط برای آقایون مجازه و خانوم فقط بالاتنه هس با دستا و منو نور هم مسخره بازی درمیوردیمو میرقصیدم پسره ب سمت چند پسرجوون میرفت و دستشونو میکشید ک بیان وسعت قر بدن ک دسته آدین رو کشید ولی ب آراز چشم غره رفت..حالا جالب بود آدین اون وسعت دست میزد و ب نور نگاه میکرد انگار نور مامانش باشه و بهش بگه اینطوری کن اونطوری کن یهو دیدیم آدین دستشو مثل قلب کرده و داره برای نور میفرسته همه میخندیدن از این حرکتش و نورم آفتاب پرست شده بودورنگ عوض میکرد خلاصه بداز تموم شدن جشن گفتن ک میتونید توی کشتی دوربزنید ماهم رفتیم روی عرشه ارع حالا وقت تلافیع یوهاها..(اهای این کلمه واسه منه یوهاهاها)زهرمار همچین پارازیت شدی فک کردم چی میخوای خاع برو هیولای بی خاصیت.(یوهاهاهامن رفتم)
ب سلامت درو هم پشت سرت ببند کولر روشنه...
داشتم از نور و آدین عکس میگرفتم ک آواز گفت؛
-آدین داداش ی عکس مشتی باحال بگیریم..
آدین:باشه چراکه نه...
آراز :پس بریم روی میله های حفاظی بشینیم..
نور:نه خطرناکه..آراز:چ خطری بابا دوتا مرد ماهورخانم شما ک ی پا عکاس مزاحم هستین لطفا عکس باشما..
چشم غره ای رفتم و آیفون نازشو گرفتم اون آیفون خونه نه اونی ک سیب گاز زد ایت هست ای خدا
روی میله نشستن و آراز دستشو دورشونه آدین بی خیاله از همه جا بیخبر گذاشت ک بعد از چند تا عکس شروع کردم فیلم برداری اخه وقتی گوشی آرازو گرفته بودم تو چک نویس هاش بود ک نوشته بود فیلم بگیر و توری نشون بده داری عکس میگیری.یهو با کشیده شدن یقه آدین از پشت و پرت شدنش توی آب همه مردم تعجب کردن نور جیغی زد و منو آراز از خنده نشسته بودیم روی عرشه کشتی..
۱۳.۶k
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.