I just love you
I just love you
2part
Part:1
درخواست این گلم:https://wisgoon.com/leeknow01
لینو و هان روی تخت دراز کشیده بودن و داشتن با هم صحبت میکردن ک هان شیطونیش گل کرد لیس ب لبای لینو زد
___
لینو : هان شیطون شدی
هان:من همیشه شیطون بودم ددی (لیس دیگه ایی ب لباش زد)
ویو لینو
بعد اون حرکتی ک زد قلبم براش رفت و دیگه نتونستم تحمل کنم و بی وقفه لبامو رو لباش کوبیدم
لینو: اومممممم چطور میتونه انقدر خوشمزه باشه
هان :اووووم میتونه مطعلق ب تو باشه لینو
ویو راوی
همونطور داشتن همو میبوسیدن ک لینو از هان جدا شدو گفت :
لینو : بیب ناهار خوشمزه ای بود
چشمکی ب هان زدو رفت. (رفت ک با چانگ بین تمرین دنس کنن)
ویو هان
هنوز برای اتفاقی ک افتاد تو شک بودم خدای من اون خیلی خوبه چی میشد اگه برای من بود؟ واااااایییییی فکرشو بکن
همونطوری داشتم فکر میکردم ک صدای زنگ گوشیمو شنیدم جونگین بود جواب دادم
هان:الو
جونگین :سلام هیونگ خوبی؟ چخبر؟
هان:هیچی تو خوبی؟ منو فراموش کردی ن؟ چرا پیشم نمیای؟
جونگین :سرم شلوغ بود ولی الان زنگ بودم بهت بگم ک درو باز کن من پایینم
هان:باشه الان باز میکنم
درو باز امد داخل
هان:خوش امدی مکنه
جونگین لبخندی زد و گفت :
جونگین:مرسی هیونگ.
هیونگ من پوسیدم انقدر خونه موندم میشه بریم بیرون
هان:باشه میریم. اها ی فکری ب سرم زد لینو ی دوست داره اسمش چانگبینه با اونا باهم میریم
جونگین:اره بریممممم یوهووووو
ویو راوی
هان زنگ زد ب لینو گفت و لینو هم قبول کرد
جونگینم ک هان داشت حرف میزد با لینو تو خونه بالا و پایین میپرید(🤣)
قرار شد ساعت 8 برن باره.......... (اسمی ندارم بگم شما خودتون ی چیز بگین)
ویو لینو
خب قرار شد منو هان و جونگینو چانگ بین بریم بار حالا من چی بپوشم
داشتم فکر میکردم ک چانگ بین گفت
چانگبین : هی پسر کجایی؟
لینو:اینجام
چانگ بین : میخواستم ی چیزی بهت بگم
لینو:بگو
چانگ بین :خب من از اون دوست هان خیلی خوشم امده کمکم میکنی بهش اعتراف کنم
لینو: اووووووو ببین کی عاشق شده معلومه ک کمکت میکنم
حالا برو زودتر اماده شو باید بریم خونه لباس عوض کنیم
رفتن لباس عوض کردنو و.........................
The end............
شرایط پارت بعد :25 تا لایک 5تا کامنت
تعداد پارت :2
نظرتو نمیگی؟ 😢🥺🌈
2part
Part:1
درخواست این گلم:https://wisgoon.com/leeknow01
لینو و هان روی تخت دراز کشیده بودن و داشتن با هم صحبت میکردن ک هان شیطونیش گل کرد لیس ب لبای لینو زد
___
لینو : هان شیطون شدی
هان:من همیشه شیطون بودم ددی (لیس دیگه ایی ب لباش زد)
ویو لینو
بعد اون حرکتی ک زد قلبم براش رفت و دیگه نتونستم تحمل کنم و بی وقفه لبامو رو لباش کوبیدم
لینو: اومممممم چطور میتونه انقدر خوشمزه باشه
هان :اووووم میتونه مطعلق ب تو باشه لینو
ویو راوی
همونطور داشتن همو میبوسیدن ک لینو از هان جدا شدو گفت :
لینو : بیب ناهار خوشمزه ای بود
چشمکی ب هان زدو رفت. (رفت ک با چانگ بین تمرین دنس کنن)
ویو هان
هنوز برای اتفاقی ک افتاد تو شک بودم خدای من اون خیلی خوبه چی میشد اگه برای من بود؟ واااااایییییی فکرشو بکن
همونطوری داشتم فکر میکردم ک صدای زنگ گوشیمو شنیدم جونگین بود جواب دادم
هان:الو
جونگین :سلام هیونگ خوبی؟ چخبر؟
هان:هیچی تو خوبی؟ منو فراموش کردی ن؟ چرا پیشم نمیای؟
جونگین :سرم شلوغ بود ولی الان زنگ بودم بهت بگم ک درو باز کن من پایینم
هان:باشه الان باز میکنم
درو باز امد داخل
هان:خوش امدی مکنه
جونگین لبخندی زد و گفت :
جونگین:مرسی هیونگ.
هیونگ من پوسیدم انقدر خونه موندم میشه بریم بیرون
هان:باشه میریم. اها ی فکری ب سرم زد لینو ی دوست داره اسمش چانگبینه با اونا باهم میریم
جونگین:اره بریممممم یوهووووو
ویو راوی
هان زنگ زد ب لینو گفت و لینو هم قبول کرد
جونگینم ک هان داشت حرف میزد با لینو تو خونه بالا و پایین میپرید(🤣)
قرار شد ساعت 8 برن باره.......... (اسمی ندارم بگم شما خودتون ی چیز بگین)
ویو لینو
خب قرار شد منو هان و جونگینو چانگ بین بریم بار حالا من چی بپوشم
داشتم فکر میکردم ک چانگ بین گفت
چانگبین : هی پسر کجایی؟
لینو:اینجام
چانگ بین : میخواستم ی چیزی بهت بگم
لینو:بگو
چانگ بین :خب من از اون دوست هان خیلی خوشم امده کمکم میکنی بهش اعتراف کنم
لینو: اووووووو ببین کی عاشق شده معلومه ک کمکت میکنم
حالا برو زودتر اماده شو باید بریم خونه لباس عوض کنیم
رفتن لباس عوض کردنو و.........................
The end............
شرایط پارت بعد :25 تا لایک 5تا کامنت
تعداد پارت :2
نظرتو نمیگی؟ 😢🥺🌈
- ۶.۴k
- ۰۲ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط