عشق خونین

《عشق خونین 》
پارت ۴۴

جیمین : دلم میخواد به ات زنگ بزنم دلم براش تنگ شده
لونا خیلی خوب فهمید برایه اینکه جیمین رو اذیت نکنه هیچ حرف دیگی نزد
لونا : خب تصویری تماس بگیر و باهاش حرف بزن
جیمین با ذوق گفت
جیمین : باشه ...
گوشیش را برداشت و شماره ات رو گرفت بعد از سه بوق تصویره ات معلوم شد و جیمین با ذوق به ات نگاه میکرد ..
ات: ایییییییی دلم برات تنگ شده بود ...
جیمین : ات سلام خوبی
ات : آره خوبم مثل شما .. چه کاره خوبی کردی که تماس گرفتی
لونا آروم گفت
لونا : جیمین ازش بپرس کاری که نداره .. نباید مزاحم کارش بشیم
جیمین : امم ات کجایی سره کار مزاحمت نشم
ات : نه بابا کیوتی با یونگی اومدم کافه قهوه میخوریم پس هر چقدر میخواستی حرف میزنیم بیکارم البته فعلا
جیمین: پس یعنی .... با یونگی ... رفتی منم مزاحم نمیشم
بدونه اینکه منتظر حرف ات بمونه زود تماس رو به و پایان رساند و با اخم گوشی رو گذاشت رو میز
لونا : عه چی شد
جیمین: از یونگی خوشم نمیاد
لونا بازم فهمید که حسه حسادت به جیمین دست می‌دهد پس زود گفت
لونا : جیمین بیا به درس ها برسیم باشه
جیمین: باشه ...

ات : عه قطع کرد باز دوباره زنگ بزنم
دوباره تماس گرفت ولی جیمین گوشی را گذاشت رو سایلنت ات عصبی شد و بازم تماس گرفت بازم تماس رو گذاشت رو سایلنت
یونگی: ات شاید کار داشته معلومه که الان ساعت درس اش هست
ات : باشه ...
گوشی رو گذاشت رو میز ولی اصلا به دلش خوب راه نداد
یونگی : فردا شب جشن شرکته ماست حتما بیا باشه تازه سوی جانگ و سویون جیمین رو هم بیار
ات : باشه حتما الان میرم دیگه ممنونم بابت قهوه
‌‌‌‌. ‌. ____________

هوا تاریک شده بود که جیمین جلو پنچره اتاق ایستاده بود به بیرون خیره شده بود همش منتظر ات بود تا اینکه ماشین اون دختر را دید وارد حیاط شد زود سمته در رفت و بعد از بیرون شدن از اتاقش از پله ها پایین رفت و ات را دید که مشغول کشیدن پالتو اش بود حیمین با ذوق سمته رفت و جلوش ایستاد هر شب وقتی از سره کار می‌آمد این جیمین بود که با ذوق جلوش می‌ایستاد ...
ات : هی‌ جیمین ازت قهرم
از جلو جیمین کنار رفت سمته سالن رفت و بعد از خوش‌آمد گویی سوی جانگ و سویون رو مبل نشست جیمین زود رفت کنار ات نشست
دیدگاه ها (۲۰)

آممممممم پسرم رو نگاه کنید

《 عشق خونین 》پارت ۴۵از جلو جیمین کنار رفت سمته سالن رفت و بع...

《 عشق خونین 》پارت ۴۳ات : نه عزیزم چشمات خوشگل میبینه جیمین: ...

《 عشق خونین 》پارت ۴۲ات : جیمین .... پاشو معلمت میاد .. ولی ت...

جیمین فیک زندگی پارت ۳۹#

چرا حرف منو باور نمیکنی

جیمین فیک زندگی پارت ۶۳#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط