وقتی قلدر مدرسه بود...
وقتی قلدر مدرسه بود...
پارت سوم
ویو بورام
با جیهوپ رفتیم سر میز نشستیم که
+ببینم اون ها کی هستند چرا من رو اذیتت کردند
#....
#اونا قلدر های مدرسه هستند اینها اون پسره که موهای مشکی بلند داره و جلو صورتش ریخته اسمش مین یونگی هست عادت داره دانش آموز های انتقالی رو اذیت میکنه و زیاد آدم احساساتی نیست
+دوستته؟!
#اره
+خب اون پسره که موهاش مشکی و کوتاه هست چی ؟!
#اون پارک جیمین هست اونم همراه با یونگی قلدر مدرسه هست ولی نه مثل یونگی تازه علاوه بر قلدر بودنش مهربون و خوش اخلاق هم هست
+هومم
داشتیم با جیهوپ حرف میزدیم که یکنفر روی میز نشست
سرم رو آوردم بالا که دیدم جیمینه
نوشابه ای که دستش بود رو ریخت توی ظرف برنجم
@بخور
+چ،چی؟!
@نشنیدی گفتم بخور
+اما...
@همین الاننن (داد)
همه دانش آموز ها برگشتن سمت ما
که هوپی گفت
#هی جیمین بس کن
@هیونگ تو کار نداشته باش میخوام ببینم این دانش آموز انتقالی تا کی میخواد دووم بیاره ...فکر کنم کری که نفهمیدی چی گفتم همین الان این برنج رو بخور
قاشق رو گرفتم
#بورام
و دو قاشق خوردم
@هه
جیمین رفت که بلند شدم و رفتم جیهوپ هم دنبالم اومد
پرش زمانی به خونه
وارد خونه شدم دیدم جیمین رو مبل نشسته بدون توجه بهش رفتم بالا لباسم رو عوض کردم و رفتم داخل آشپزخونه داشتم غذا رو درست کردم و میخواستم کیک شکلاتی درست کنم که احساس کردم دست یکنفر دور کمرمه جیمین سرش رو گذاشت رو شونم
#ازم ناراحتی
+...
#خب حتما اون کار هام دلیل داره
+دقیقا میشه بگی اذیت کردن من جلو اون همه آدم چه دلیلی داره (داد آروم )
جیمین از بغلم اومد بیرون و یه هویج گرفت و روی اپن نشست
#خب گفتم که اونجا اگر بفهمن خواهر و برادریم بد میشه
+چرا اونوقت ؟!
#خب ...به خاطر اینکه آخرین باری که دو تا خواهر و برادر با هم تو مدرسه بودن باعث شد هر دو تاشون خودکشی کنن از اون موقع به بعد اگر کسی هم با کسی خواهر و برادر باشه و تو مدرسه باشن نمیگه
+ولی...
#من تو رو خیلی دوست دارم نمیخوام برات اتفاقی بیفته
+پس چرا اذیت میکنی
#خب اگر اذیتت نکنم شک میکنن من و اون دوستم یونگی قلدر مدرسه هستیم
+میشه دیگه قلدری نکنی
#چی؟!
+خواهش میکنم
#نه بس کن حالا بیا غذا بخوریم گشنمه
نشستیم غذا خوردیم که گوشیم زنگ خورد شماره ناشناس بود جواب دادم که...
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#YOONGI#fake
پارت سوم
ویو بورام
با جیهوپ رفتیم سر میز نشستیم که
+ببینم اون ها کی هستند چرا من رو اذیتت کردند
#....
#اونا قلدر های مدرسه هستند اینها اون پسره که موهای مشکی بلند داره و جلو صورتش ریخته اسمش مین یونگی هست عادت داره دانش آموز های انتقالی رو اذیت میکنه و زیاد آدم احساساتی نیست
+دوستته؟!
#اره
+خب اون پسره که موهاش مشکی و کوتاه هست چی ؟!
#اون پارک جیمین هست اونم همراه با یونگی قلدر مدرسه هست ولی نه مثل یونگی تازه علاوه بر قلدر بودنش مهربون و خوش اخلاق هم هست
+هومم
داشتیم با جیهوپ حرف میزدیم که یکنفر روی میز نشست
سرم رو آوردم بالا که دیدم جیمینه
نوشابه ای که دستش بود رو ریخت توی ظرف برنجم
@بخور
+چ،چی؟!
@نشنیدی گفتم بخور
+اما...
@همین الاننن (داد)
همه دانش آموز ها برگشتن سمت ما
که هوپی گفت
#هی جیمین بس کن
@هیونگ تو کار نداشته باش میخوام ببینم این دانش آموز انتقالی تا کی میخواد دووم بیاره ...فکر کنم کری که نفهمیدی چی گفتم همین الان این برنج رو بخور
قاشق رو گرفتم
#بورام
و دو قاشق خوردم
@هه
جیمین رفت که بلند شدم و رفتم جیهوپ هم دنبالم اومد
پرش زمانی به خونه
وارد خونه شدم دیدم جیمین رو مبل نشسته بدون توجه بهش رفتم بالا لباسم رو عوض کردم و رفتم داخل آشپزخونه داشتم غذا رو درست کردم و میخواستم کیک شکلاتی درست کنم که احساس کردم دست یکنفر دور کمرمه جیمین سرش رو گذاشت رو شونم
#ازم ناراحتی
+...
#خب حتما اون کار هام دلیل داره
+دقیقا میشه بگی اذیت کردن من جلو اون همه آدم چه دلیلی داره (داد آروم )
جیمین از بغلم اومد بیرون و یه هویج گرفت و روی اپن نشست
#خب گفتم که اونجا اگر بفهمن خواهر و برادریم بد میشه
+چرا اونوقت ؟!
#خب ...به خاطر اینکه آخرین باری که دو تا خواهر و برادر با هم تو مدرسه بودن باعث شد هر دو تاشون خودکشی کنن از اون موقع به بعد اگر کسی هم با کسی خواهر و برادر باشه و تو مدرسه باشن نمیگه
+ولی...
#من تو رو خیلی دوست دارم نمیخوام برات اتفاقی بیفته
+پس چرا اذیت میکنی
#خب اگر اذیتت نکنم شک میکنن من و اون دوستم یونگی قلدر مدرسه هستیم
+میشه دیگه قلدری نکنی
#چی؟!
+خواهش میکنم
#نه بس کن حالا بیا غذا بخوریم گشنمه
نشستیم غذا خوردیم که گوشیم زنگ خورد شماره ناشناس بود جواب دادم که...
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#YOONGI#fake
۲.۷k
۱۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.