پارت پنجم
پارت پنجم
ویو ات
از ترس نمیتونستم دهنم رو باز کنم
شوگا : نمیخوای چیزی بگی (باداد)
ات:نمیخاستم نمیخاستم بفهمی چون میترسیدم بهش آسیب برسونی ازت میترسیدم و بهت هیچ اعتمادی هم ندارم و اصلا دوست هم ندارم یکی از دلایلاشم همینه
همه ی اینا را باداد و اشک های چشمام میگفتم شوگا هم داشت اشکاش میریخت
شوگا :من هرچی هم باشم به بچه ی خودم آسیبی نمیرسونم تو چطور تونستی درمورد من اینطور فکر کنی من مثل دیوونه ها عاشقتم از وقتی ترکتم کردم درنبود تو من خیلی تنها بودم من اونموقع فهمیدم چقدر عاشقتم(با داد) من از کاری که با تو کردم خیلی پشیمونم برای همونم روم نمیشد پیشت بیام ولی الان میخام همه چیو درست کنم
ات:با هر حرف شوگا شدت گریم بیشتر میشد ولی کم نمیآوردم
ات :چطور میخوای درست کنی هااااا چطوری میخوای درست کنی تو میدونی من چقدر زجر کشیدم تو جلوی چشمم به من خیانت میکردی هر شب باخودت ینفر جدید میاوردی و جلوی اونا منو تحقیر و خرد میکردی بعد منو کتک میزدی و یه شبم مست کردی و بهم تجا....وز کردی (باداد)
الان ازم انتظار داری ببخشمت
شوگا :با تمام حرف هایی که ات میزد گریم شدت میگرفت اشکام تمومی نداشت و همچنین عصبانیتم به خودم یعنی من اینقدر عو...ضیم
شوگا:ات میدونم خیلی اذیتت کردم من خیلی پشیمونم میخام همه چیو جبران کنم من خیلی دوست دارم لطفا بهم به فرصت بده ازت خواهش میکنم قول میدم یه زندگی بهتری برای تو و بچمون میسازم فقط یه فرصت میخام یه فرصت
ات:نمیدونم چرا دل خودمم میخواست ببخشمش میخواستم حرفاش واقعی بشه خواستم چیزی بگم که حالم خیلی بد شد یه دل پیچه ی شدیدی گرفتم یه مایع داغی بین پاهام حس کردم
پایان پارت
ویو ات
از ترس نمیتونستم دهنم رو باز کنم
شوگا : نمیخوای چیزی بگی (باداد)
ات:نمیخاستم نمیخاستم بفهمی چون میترسیدم بهش آسیب برسونی ازت میترسیدم و بهت هیچ اعتمادی هم ندارم و اصلا دوست هم ندارم یکی از دلایلاشم همینه
همه ی اینا را باداد و اشک های چشمام میگفتم شوگا هم داشت اشکاش میریخت
شوگا :من هرچی هم باشم به بچه ی خودم آسیبی نمیرسونم تو چطور تونستی درمورد من اینطور فکر کنی من مثل دیوونه ها عاشقتم از وقتی ترکتم کردم درنبود تو من خیلی تنها بودم من اونموقع فهمیدم چقدر عاشقتم(با داد) من از کاری که با تو کردم خیلی پشیمونم برای همونم روم نمیشد پیشت بیام ولی الان میخام همه چیو درست کنم
ات:با هر حرف شوگا شدت گریم بیشتر میشد ولی کم نمیآوردم
ات :چطور میخوای درست کنی هااااا چطوری میخوای درست کنی تو میدونی من چقدر زجر کشیدم تو جلوی چشمم به من خیانت میکردی هر شب باخودت ینفر جدید میاوردی و جلوی اونا منو تحقیر و خرد میکردی بعد منو کتک میزدی و یه شبم مست کردی و بهم تجا....وز کردی (باداد)
الان ازم انتظار داری ببخشمت
شوگا :با تمام حرف هایی که ات میزد گریم شدت میگرفت اشکام تمومی نداشت و همچنین عصبانیتم به خودم یعنی من اینقدر عو...ضیم
شوگا:ات میدونم خیلی اذیتت کردم من خیلی پشیمونم میخام همه چیو جبران کنم من خیلی دوست دارم لطفا بهم به فرصت بده ازت خواهش میکنم قول میدم یه زندگی بهتری برای تو و بچمون میسازم فقط یه فرصت میخام یه فرصت
ات:نمیدونم چرا دل خودمم میخواست ببخشمش میخواستم حرفاش واقعی بشه خواستم چیزی بگم که حالم خیلی بد شد یه دل پیچه ی شدیدی گرفتم یه مایع داغی بین پاهام حس کردم
پایان پارت
۷.۰k
۰۸ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.