• Wild rose cabaret •
• Wild rose cabaret •
#part83
#paniz
وارد اتاق شدم
کلا نصف تختم رو گرفته بود ببین پرو رو
نفسم رو بیرون فوت کردم
رفتم حموم لباسم رو عوض کردم اومدم بیرون
بی سر و صدا
اونور تختم دراز کشیدم خدایا مگه چقد بزرگه این که نصف تخت من رو گرفته بود
چشمام روی هم گذاشتم که به سه نکشیده خوابم برد
* * * * * * * * * * * *
رضا: خانم کوچولو پاشو دیگه
با چشای نمیه باز نگاهی بهش کردم
_خوابم میاد
نوازش وار دستش رو گونم میکشید و این باعث میشد بیشتر خوابم بگیره
رضا: خواب نداریمااا کلی کار داریم هنوز دخترا هم بیدار نشدن حداقل تو پاشو
نچی زیر لب گفتم
_خب بذار منم بخوابم
دستش رو لای موهام کرد که بیشتر سرم رو چسبوندم به دستش
رضا:گربه شدی بعد میگی لوس نیستم ملوسک
اخمی کردم
_الانم نیستم
رضا: پس پاشو یکم سرم غر بزن دیگه چقد میخوابی
کامل چشمام رو باز کردم
_چرا نمیزاری بخوابم
رضا: چون باید پاشی کلی کاری داریم هنوز خونه دو اوکی نکردیم پاشو
نشستم رو تخت
رضا: همین بلند شد تنبل
_بابا یکم وایسا ویندوزم بیاد بالا بعد
رضا: پاشو منم برم بقیه رو بیدار کنم
و بعد از اتاق رفت بیرون منم بلند شدم تختم رو مرتب کردم
نمیذاشت بخوابم حداقل بزار پاشم منم رفت سرویس بعد از اینکه کارام تموم شد
لباسم رو عوض کردم و شونه ای به موهام زدم
از اتاق اومدم بیرون که با رضایی که داشت صبحونه آماده میکرد
_نمیدونستم کدبانو هم هستی وگرنه خودم میگرفتمت
خنده ای کرد
رضا: مزه نریز ببینم بخور
سری تکون دادم که دخترا هم اومدن با هم صبحونه خوردیم
_ّ تونستی راحت بخوابی نیکا
قلپی از چای ایش خورد
نیکا: عالی دست دیام درد نکنه
دیانا: خواهش میکنم
رضا: چی میپوشین حالا
نیکا: یچی میپوشیم دیگه تو چیکار به این کارا داری
_ببین قرار شد از اتاق نیای بیرونا
رضا: کی قرار گذاشتی
پام کوبیدم بهش
زیر لب وحشی گف که فقط خودم شنیدم
دیانا: چرا زیرش میزنی خودت گفتی دیگه
رضا: نه نگفتم
_گفتی عزیز من گفتی ، من که بهت گفتم نباید بیای اینجا پر دختر و زنه
نیشخندی زد
رضا: خیلی دوس دارم تو جمع تون باشم
_ چرا مثلا بیای اونجا بشینی که چی بشه آخه
رضا: مثلا یکیش اینکه ببینم چطوری بعضی از دخترا با نفرت نگاهت میکنن خیلی دوست دارم ببینم
_اوو اونوقت مثلا کی
چشمکی زد
رضا: نمیدونم
حرص داشتم میخورد آخه چه معنی میداد یعنی چی اصن بر چی باید ببینه دختر مردم رو
خواستم جوابش رو بدم
دیانا: بسه دیگه پاشین ببینم کارا رو هم مونده هنوزم دارن کل کل میکنن توام پاشو داروهات رو بخور یادت نره
هوفی کشیدم و بلند شدم.......
#panleo
#mehrshad
#ardiya
#پانلئو
#محراشاد
#اردیا
#part83
#paniz
وارد اتاق شدم
کلا نصف تختم رو گرفته بود ببین پرو رو
نفسم رو بیرون فوت کردم
رفتم حموم لباسم رو عوض کردم اومدم بیرون
بی سر و صدا
اونور تختم دراز کشیدم خدایا مگه چقد بزرگه این که نصف تخت من رو گرفته بود
چشمام روی هم گذاشتم که به سه نکشیده خوابم برد
* * * * * * * * * * * *
رضا: خانم کوچولو پاشو دیگه
با چشای نمیه باز نگاهی بهش کردم
_خوابم میاد
نوازش وار دستش رو گونم میکشید و این باعث میشد بیشتر خوابم بگیره
رضا: خواب نداریمااا کلی کار داریم هنوز دخترا هم بیدار نشدن حداقل تو پاشو
نچی زیر لب گفتم
_خب بذار منم بخوابم
دستش رو لای موهام کرد که بیشتر سرم رو چسبوندم به دستش
رضا:گربه شدی بعد میگی لوس نیستم ملوسک
اخمی کردم
_الانم نیستم
رضا: پس پاشو یکم سرم غر بزن دیگه چقد میخوابی
کامل چشمام رو باز کردم
_چرا نمیزاری بخوابم
رضا: چون باید پاشی کلی کاری داریم هنوز خونه دو اوکی نکردیم پاشو
نشستم رو تخت
رضا: همین بلند شد تنبل
_بابا یکم وایسا ویندوزم بیاد بالا بعد
رضا: پاشو منم برم بقیه رو بیدار کنم
و بعد از اتاق رفت بیرون منم بلند شدم تختم رو مرتب کردم
نمیذاشت بخوابم حداقل بزار پاشم منم رفت سرویس بعد از اینکه کارام تموم شد
لباسم رو عوض کردم و شونه ای به موهام زدم
از اتاق اومدم بیرون که با رضایی که داشت صبحونه آماده میکرد
_نمیدونستم کدبانو هم هستی وگرنه خودم میگرفتمت
خنده ای کرد
رضا: مزه نریز ببینم بخور
سری تکون دادم که دخترا هم اومدن با هم صبحونه خوردیم
_ّ تونستی راحت بخوابی نیکا
قلپی از چای ایش خورد
نیکا: عالی دست دیام درد نکنه
دیانا: خواهش میکنم
رضا: چی میپوشین حالا
نیکا: یچی میپوشیم دیگه تو چیکار به این کارا داری
_ببین قرار شد از اتاق نیای بیرونا
رضا: کی قرار گذاشتی
پام کوبیدم بهش
زیر لب وحشی گف که فقط خودم شنیدم
دیانا: چرا زیرش میزنی خودت گفتی دیگه
رضا: نه نگفتم
_گفتی عزیز من گفتی ، من که بهت گفتم نباید بیای اینجا پر دختر و زنه
نیشخندی زد
رضا: خیلی دوس دارم تو جمع تون باشم
_ چرا مثلا بیای اونجا بشینی که چی بشه آخه
رضا: مثلا یکیش اینکه ببینم چطوری بعضی از دخترا با نفرت نگاهت میکنن خیلی دوست دارم ببینم
_اوو اونوقت مثلا کی
چشمکی زد
رضا: نمیدونم
حرص داشتم میخورد آخه چه معنی میداد یعنی چی اصن بر چی باید ببینه دختر مردم رو
خواستم جوابش رو بدم
دیانا: بسه دیگه پاشین ببینم کارا رو هم مونده هنوزم دارن کل کل میکنن توام پاشو داروهات رو بخور یادت نره
هوفی کشیدم و بلند شدم.......
#panleo
#mehrshad
#ardiya
#پانلئو
#محراشاد
#اردیا
۸.۴k
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.