پارت21:
#پارت21:
نگاهم به صفحه ی گوشیم که خاموش و روشن می شد افتاد.
به سمت عسلی کنار تخت رفتم و برش داشتم، ترانه بود.
پوففف اصلا حوصله ی نق نق ترانه رو نداشتم.
بی حوصله گوشی رو جواب دادم:
- بله؟
ترانه با صدای جیغ جیغوش:
- الیناااا! ورپریده کدوممم گوریییی بودی ؟ از صبببح تا حااالاا بهههههت زنگ می زدمممممم!
چراااااا نیومدی دانشگاه؟ ....
ولش می کردم تا صبح همین جور حرف می زد وسط حرفش پریدم و گفتم:
- حالم بد بود ترانه!
یهو ساکت شد و با نگرانی پرسید:
- چی شده الی؟ حالت خوبه آجی؟
بغض امونم رو بریده بود. اشک هام یکی یکی از چشم هام سر خوردن!
با صدای گرفته ای گفتم:
- تـ..تــ ـرانه؟؟
- جون دلم خواهری؟! بگو چته؟؟ جون به لبم کردی آخه!
نفس عمیقی کشیدم و گفتم:
- می تونی یه سر بیای پیشم؟
ترانه پوفی کشید و گفت:
- باشه میام!
دماغم و بالا کشیدم و گفتم:
- پـ ..پـس منتظرتم! راستی بهارم بیار با خودت.
ترانه عصبی بهم توپید:
- امر دیگه یی نداری الی خانم؟؟
لبخند غمگینی زدم و گفتم:
- نه. فقط زود بیاین!
بدون خداحافظی قطع کردم و روی تخت نشستم.
سرم رو بین دستام گرفتم و چشم هام رو بستم، سرم عجیب درد می کرد.
حدودا ۲۰ دقیقه تو این حالت بودم که در اتاقم به شدت باز شد.
نگاهم به صفحه ی گوشیم که خاموش و روشن می شد افتاد.
به سمت عسلی کنار تخت رفتم و برش داشتم، ترانه بود.
پوففف اصلا حوصله ی نق نق ترانه رو نداشتم.
بی حوصله گوشی رو جواب دادم:
- بله؟
ترانه با صدای جیغ جیغوش:
- الیناااا! ورپریده کدوممم گوریییی بودی ؟ از صبببح تا حااالاا بهههههت زنگ می زدمممممم!
چراااااا نیومدی دانشگاه؟ ....
ولش می کردم تا صبح همین جور حرف می زد وسط حرفش پریدم و گفتم:
- حالم بد بود ترانه!
یهو ساکت شد و با نگرانی پرسید:
- چی شده الی؟ حالت خوبه آجی؟
بغض امونم رو بریده بود. اشک هام یکی یکی از چشم هام سر خوردن!
با صدای گرفته ای گفتم:
- تـ..تــ ـرانه؟؟
- جون دلم خواهری؟! بگو چته؟؟ جون به لبم کردی آخه!
نفس عمیقی کشیدم و گفتم:
- می تونی یه سر بیای پیشم؟
ترانه پوفی کشید و گفت:
- باشه میام!
دماغم و بالا کشیدم و گفتم:
- پـ ..پـس منتظرتم! راستی بهارم بیار با خودت.
ترانه عصبی بهم توپید:
- امر دیگه یی نداری الی خانم؟؟
لبخند غمگینی زدم و گفتم:
- نه. فقط زود بیاین!
بدون خداحافظی قطع کردم و روی تخت نشستم.
سرم رو بین دستام گرفتم و چشم هام رو بستم، سرم عجیب درد می کرد.
حدودا ۲۰ دقیقه تو این حالت بودم که در اتاقم به شدت باز شد.
۹.۲k
۲۹ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.