عشق پنهان
#عشق_پنهان
𝒑𝒂𝒓𝒕:𝟐𝟗
•───────────────•
بعد از اینکه پیادع شدم با صدای خش داری گفت
راننده:فکر فرار به سرت نزنه.
اگه کارع اضافی بکنی میکشمت
عین ادم برو سوار شو و از اینجا برو
ینی میخاد منو کجا بفرستع..بلیط ت دستمو چک کردم
زندگی من به پاریس ختم شد
ولی من ک اونجا کسی رو ندارم
کسی رو نمیشناسم..جایی رو ندارم برم
سرمو تکون دادم...میتونستم نرم ولی با تهدیدای اینا چیکار کنم..!
ناچار به سمت فرودگاه حرکت کردم و بعد از چندمین صبر کردن سوار هواپیما شدم..رو صندلیم نشستم و کمربندمو بستم
دیگه معلوم نبود کی کوک رو میبینم شاید هیچوقت!
ولی نمیبخشمش اگه دنبالم نگردع...بهترع ک فراموشش کنم ولی چطور میتونم کسی ک عاشقشم رو فراموش کنم
با صدای خلبان هواپیما به خودم اومدم
من از هواپیما میترسیدم...دستمو مشت کردم و چشامو بستم
با صدای خدمع چشامو باز کردم..
خدمه:خانم حالتون خوبه
گلوم رو صاف کردم
ا.ت:عم بله
خدمع:مثل اینک استرس دارید
ا.ت:درسته
خدمع:.چیزی میل دارید تا بیارم..اینطوری براتون بهترع
ا.ت:خب...یه نوشیدنی
خدمع:چشم
به اطراف نگاهی انداختم و دوبارع چشامو رو هم گذاشتم
دوبارع با صدای خانه چشامو باز گردم
خدمه:بفرمایید خانم نوشیدنیتون
نوشیدنی رو ازش گرفتم و تشکر کردم
بعد از اینکه نوشیدنیمو خوردم چشام گرم شد و خابم برد.
𝒑𝒂𝒓𝒕:𝟐𝟗
•───────────────•
بعد از اینکه پیادع شدم با صدای خش داری گفت
راننده:فکر فرار به سرت نزنه.
اگه کارع اضافی بکنی میکشمت
عین ادم برو سوار شو و از اینجا برو
ینی میخاد منو کجا بفرستع..بلیط ت دستمو چک کردم
زندگی من به پاریس ختم شد
ولی من ک اونجا کسی رو ندارم
کسی رو نمیشناسم..جایی رو ندارم برم
سرمو تکون دادم...میتونستم نرم ولی با تهدیدای اینا چیکار کنم..!
ناچار به سمت فرودگاه حرکت کردم و بعد از چندمین صبر کردن سوار هواپیما شدم..رو صندلیم نشستم و کمربندمو بستم
دیگه معلوم نبود کی کوک رو میبینم شاید هیچوقت!
ولی نمیبخشمش اگه دنبالم نگردع...بهترع ک فراموشش کنم ولی چطور میتونم کسی ک عاشقشم رو فراموش کنم
با صدای خلبان هواپیما به خودم اومدم
من از هواپیما میترسیدم...دستمو مشت کردم و چشامو بستم
با صدای خدمع چشامو باز کردم..
خدمه:خانم حالتون خوبه
گلوم رو صاف کردم
ا.ت:عم بله
خدمع:مثل اینک استرس دارید
ا.ت:درسته
خدمع:.چیزی میل دارید تا بیارم..اینطوری براتون بهترع
ا.ت:خب...یه نوشیدنی
خدمع:چشم
به اطراف نگاهی انداختم و دوبارع چشامو رو هم گذاشتم
دوبارع با صدای خانه چشامو باز گردم
خدمه:بفرمایید خانم نوشیدنیتون
نوشیدنی رو ازش گرفتم و تشکر کردم
بعد از اینکه نوشیدنیمو خوردم چشام گرم شد و خابم برد.
۹.۰k
۰۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.