رمان شازده کوچولو

رمان شازده کوچولو

پارت ۱۱۹

دیانا: خیلی اذیت شدی ببخشید

ارسلان: من قربون اون مهربونیت برم زندگیم

دیانا: خودمو تو بغلش انداختن

ارسلان: انقدر ناز نریز فسقلی

دیانا: لپشو بوس کردم

ارسلان: با انگشت اشاره و شستم لپشو فشار دادم که دهنش مثل ماهی شده بود همونجوری لبشو به دهن گرفتم

دیانا: ارسلانننن

ارسلان :آنقدر شیرین نباش فسقلی

دیانا: با ناز گفتم دست خودم نیست

ارسلان: نظرت چیه که امشب..

دیانا: دستمو رو دهنش گذاشتم و نوچی کردم چشاش در کسری از ثانیه شیطون شد
دیدگاه ها (۲)

رمان شازده کوچولو پارت ۱۲۰ارسلان: دستشو پایین اوردم خم شدم ر...

مان شازده کوچولو پارت ۱۲۱دیانا: نه خوبم ارسلان: باشه بیا کمک...

رمان شازده کوچولو پارت۱۱۸یانا: آنقدر تابم داد که شب شد دکتر ...

رمان شازده کوچولو پارت۱۱۷دیانا: ملسیارسلان: لبخندی زدم و کنا...

رمان بغلی من پارت ۱۱۵و۱۱۶و۱۱۷ارسلان :یه روز نشده ناز میشیدیا...

رمان بغلی من پارت۱۳۱و۱۳۲و۱۳۳و۱۳۴دیانا: تا نیم ساعت داشتیم با...

رمان بغلی من پارت ۱۲۴و۱۲۵و۱۲۶و۱۲۷و۱۲۸ارسلان: معلومه که میام ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط