رمان شازده کوچولو
رمان شازده کوچولو
پارت۱۱۷
دیانا: ملسی
ارسلان: لبخندی زدم و کنارش نشستم
دیانا: یدونه آلوچه به طرفش گرفتم
ارسلان: بخور عزیزم
دیانا: آخه تو نشستی پیشم نگاهم میکنی بوش میاد بخور دیگه
ارسلان: لبخندی زدم و آلوچه رو از دستش خوردم
دیانا: پاهامو تکون دادم ارسلان
ارسلان: جونم تابم بده
ارسلان: چشم عزیزم
پارت۱۱۷
دیانا: ملسی
ارسلان: لبخندی زدم و کنارش نشستم
دیانا: یدونه آلوچه به طرفش گرفتم
ارسلان: بخور عزیزم
دیانا: آخه تو نشستی پیشم نگاهم میکنی بوش میاد بخور دیگه
ارسلان: لبخندی زدم و آلوچه رو از دستش خوردم
دیانا: پاهامو تکون دادم ارسلان
ارسلان: جونم تابم بده
ارسلان: چشم عزیزم
- ۲.۹k
- ۲۳ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط