part 9
part_9
{4سال بعد}
تهیونگ:بعد چند روز از تصادف هانا به هوش اومد و رفت. الان فقط میدونم ژاپنه بقیش رو نمیدونم
فهمیدم که سو ا هم دورغ میگه. بعد اون مادربزرگهم از دست دادم. مامان و بابام هم رفتن آمریکا الان توی این خونه فقط من موندم با خدمتکار ها .......
هانا:بعد این که تصادف کردم قبل اینکه تهیونگ اینا بیان بیمارستان به هوش اومدم و از دکتر خواهش کردم که به اون بگه بچه هام مرده و بعد چند روز دیگه هم بگه به هوش امده بعد به هوش اومدن .. بعدش با بچه هم به ژاپن اومدیم الان داریم اونجا زندگی میکنیم.
خماریییی تا کی حس اومد
امیدوارم خوشتون اومده باشه 💜💜💜
لایک و کامنت
{4سال بعد}
تهیونگ:بعد چند روز از تصادف هانا به هوش اومد و رفت. الان فقط میدونم ژاپنه بقیش رو نمیدونم
فهمیدم که سو ا هم دورغ میگه. بعد اون مادربزرگهم از دست دادم. مامان و بابام هم رفتن آمریکا الان توی این خونه فقط من موندم با خدمتکار ها .......
هانا:بعد این که تصادف کردم قبل اینکه تهیونگ اینا بیان بیمارستان به هوش اومدم و از دکتر خواهش کردم که به اون بگه بچه هام مرده و بعد چند روز دیگه هم بگه به هوش امده بعد به هوش اومدن .. بعدش با بچه هم به ژاپن اومدیم الان داریم اونجا زندگی میکنیم.
خماریییی تا کی حس اومد
امیدوارم خوشتون اومده باشه 💜💜💜
لایک و کامنت
۶.۶k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.