از زیر سنگ هم شده پیدایم کن

از زیر سنگ هم شده پیدایم کن!
دارم کم کم این فیلم را باور می کنم
و این سیاهی لشکرِ عظیم
عجیب خوب بازی می کنند.
در خیابان ها
کافه ها
کوچه ها
هی جا عوض می کنند وُ
همین که سَر برگردانم
صحنه ی بعدی را آماده کرده اند.

از لا به لای فصل های نمایش
بیرونم بکش!
برفی بر پیراهنم نشانده اند
که آب نمی شود،
از کلماتی مثل خورشید هم استفاده کردم
نشد!
و این آدم برفیِ درون
که هی اسکلت صدایش می کنند
عمق زمستان است در من.

اصلاً از عمقِ تاریکِ صحنه پیدایم کن!
از پروژکتورهای روز و شب
از سکانس های تکراری زمین، خسته ام!
دریا را مچاله می کنم
می گذارم زیر سر
زُل می زنم به مقوای سیاهِ چسبیده به آسمان
و با نوار جیرجیرک
به خواب می روم.

#گروس_عبدالملکیان
دیدگاه ها (۳۳)

موسیقی صدایت را بنوازمی خواهم روی پنجه پاهایمبرقصمچنان سرخوش...

سکوت کرده ام و صدایمزندانبانِ زنی ستکه می خواهد بگوید:"دوستت...

در پشت چشم های له شده ، درعمق انجمادیک چیز نیمه زنده ی مغشوش...

آدمک آخر دنیاست بخنــــد آدمک مرگ همین جاست بخنـــد آن خــ...

تک پارتی از شوگا

پارت دوازدهم!

ببخشید دیر گذاشتم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط