پارت ۲۲
پارت ۲۲
اما نارا مطمئن بود که توهم نزده بود اگه توهم زده بود الان لوستر جلو چشاش شیشه خورده نشده بود اون کاملا مطمئن بود که در مرکز لوستر وایساده بود مطمئنا یکی از اونجا فاصلش داده و اگر درست حدس زده باشه اون فرد کسی جز جیمین نمیتونست باشه کوک و جین با ترس از پله اومدن پایین و با دیدن نارا سمتش رفتن و بدون توضیح دادن به هانا و یونا نارا رو بلند کردن و سمت اتاق بردن کوک اول مطمئن شد که نارا سالمه و بعد اون رو با افکارش تنها گذاشت و سعی کرد به دو دختر دیگه داستان رو توضیح بده همون داستانی که خودشون ساخته بودن دروغی که باید به اونا می گفتن
&اگه اینطوریه داستان خب چون زود بیدار شدیم و خوابمونم نمیاد بیا نارا رو تنها بزاریم و بیرون رو تمیز کنیم
÷درسته باید خورده های اون لوستر رو از خونه خارج کنیم
_ از اول گفتم اون لوستر خیلی بی ارزشه بهت گفتم نباید بگیریمش بیا
÷کوک کله هویجی تو به کار بنداز این لوستر حداقل از وقتی به دنیا اومدیم اینجا بوده میفهمی نمیتونه یهو پاره شه
با این حرف یونا و یونگی و جیمین و نامجون ای که مخفی بودن تو فکر فرو رفتن اگه حرف جین درست بوده باشه به این معنیه که یکی یا گروهی قصد دزدیدن نارا رو داشتن به نظر میاد گروه ال از الان کار خودش رو شروع کرده بود گرفتن یک آدم دیگه برای برگردوندن ملکه اما نمیتونستم از این قضیه مطمئن باشن چون هنوز نرفته بودن سیم های لوستر رو چک کنن پس باید منتظر فرصت باشن هر سه تاشون
&یونا چرا نمیای؟
یونا از افکارش خارج شد
*اومدم اومدم
اما یه نفر هنوز سردرگم بود اگه اون طرف جیمین بوده باشه داستان خیلی تغییر میکنه مگه ممکنه که یه نفر که تو آمریکاست اینجا پیداش بشه و نجاتش بده این غیر ممکن بود یا شاید هم ممکن
............
جین و کوک قطعات بزرگتر رو از خونه خارج میکردن و هانا و یونام زمین رو جارو میزدن ولی لوستر خیلی گنده بود و خب همین باعث می شد که جین که چه عرض کنم همه شروع کنن به غر زدن
÷من نمیفهمم من چرا به مامانم گفتم این لوستر رو بخره
_چون میگفتی میتونم تصویر درخشان و زیبای رو توش ببینم
*بفرما آقای جین تصویر درخشانت رو واضح تر ببین
&یونا خودت وقتی اومدی به مدت یک ساعت زیر لوستر نشسته بودی و خودتو از اون بالا نگاه میکردی
*حالا من یه بار امتحان کردم خدا میدونه این چند بار این کار رو امتحان کردم
÷اولاً این نیستم جینم دومن درست صحبت کن
*ببخشید درمورد صحبت کردن اینه که بلد نیستم این گزینه توی من وجود نداره
_من نمیفهمم شما کاملاً شبیه همین ولی باهم کاملا تفاوت دارین
*&میدونیم مامانمونم همین رو بهمون میگفت
اما نارا مطمئن بود که توهم نزده بود اگه توهم زده بود الان لوستر جلو چشاش شیشه خورده نشده بود اون کاملا مطمئن بود که در مرکز لوستر وایساده بود مطمئنا یکی از اونجا فاصلش داده و اگر درست حدس زده باشه اون فرد کسی جز جیمین نمیتونست باشه کوک و جین با ترس از پله اومدن پایین و با دیدن نارا سمتش رفتن و بدون توضیح دادن به هانا و یونا نارا رو بلند کردن و سمت اتاق بردن کوک اول مطمئن شد که نارا سالمه و بعد اون رو با افکارش تنها گذاشت و سعی کرد به دو دختر دیگه داستان رو توضیح بده همون داستانی که خودشون ساخته بودن دروغی که باید به اونا می گفتن
&اگه اینطوریه داستان خب چون زود بیدار شدیم و خوابمونم نمیاد بیا نارا رو تنها بزاریم و بیرون رو تمیز کنیم
÷درسته باید خورده های اون لوستر رو از خونه خارج کنیم
_ از اول گفتم اون لوستر خیلی بی ارزشه بهت گفتم نباید بگیریمش بیا
÷کوک کله هویجی تو به کار بنداز این لوستر حداقل از وقتی به دنیا اومدیم اینجا بوده میفهمی نمیتونه یهو پاره شه
با این حرف یونا و یونگی و جیمین و نامجون ای که مخفی بودن تو فکر فرو رفتن اگه حرف جین درست بوده باشه به این معنیه که یکی یا گروهی قصد دزدیدن نارا رو داشتن به نظر میاد گروه ال از الان کار خودش رو شروع کرده بود گرفتن یک آدم دیگه برای برگردوندن ملکه اما نمیتونستم از این قضیه مطمئن باشن چون هنوز نرفته بودن سیم های لوستر رو چک کنن پس باید منتظر فرصت باشن هر سه تاشون
&یونا چرا نمیای؟
یونا از افکارش خارج شد
*اومدم اومدم
اما یه نفر هنوز سردرگم بود اگه اون طرف جیمین بوده باشه داستان خیلی تغییر میکنه مگه ممکنه که یه نفر که تو آمریکاست اینجا پیداش بشه و نجاتش بده این غیر ممکن بود یا شاید هم ممکن
............
جین و کوک قطعات بزرگتر رو از خونه خارج میکردن و هانا و یونام زمین رو جارو میزدن ولی لوستر خیلی گنده بود و خب همین باعث می شد که جین که چه عرض کنم همه شروع کنن به غر زدن
÷من نمیفهمم من چرا به مامانم گفتم این لوستر رو بخره
_چون میگفتی میتونم تصویر درخشان و زیبای رو توش ببینم
*بفرما آقای جین تصویر درخشانت رو واضح تر ببین
&یونا خودت وقتی اومدی به مدت یک ساعت زیر لوستر نشسته بودی و خودتو از اون بالا نگاه میکردی
*حالا من یه بار امتحان کردم خدا میدونه این چند بار این کار رو امتحان کردم
÷اولاً این نیستم جینم دومن درست صحبت کن
*ببخشید درمورد صحبت کردن اینه که بلد نیستم این گزینه توی من وجود نداره
_من نمیفهمم شما کاملاً شبیه همین ولی باهم کاملا تفاوت دارین
*&میدونیم مامانمونم همین رو بهمون میگفت
۹.۳k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.