کیوکو:منو چی؟منم دوست داری؟
کیوکو:منو چی؟منم دوست داری؟
میساکی:خب...امممممم...تورو یک کوچولو بیشتر دوست دارم
کیوکو:فقط یک کوچولو؟
میساکی:شایدم بیشتر از یک کوچولو
کیوکو رفت و میساکی رو از کمر بلند کرد و تو هوا چرخوندش
کیوکو:منم خیلی دوست دارم دختررررر....همینجا میخورمتتت تورو....منو با اون زبون و حرفات میکشیییی
میساکی بلند بلند میخندید:باشه کیوکو منو بزار زمیننن
کیوکو میساکی رو گذاشت رو زمین...بقیه کم کم از اتاقاشون اومدن بیرون و منتظر شوگا و یونگهی شدن
شوگا و یونگهی هم با لباسای ست هرکدوم از اتاقشون اومد بیرون شوگاهم رفت نزدیک یونگهی و دستشو انداخت دور کمرش
شوگا:ماه در برابر تو کم میاره چشم گرگیم
یونگهی:فقط بخاطر اینکه در کنار توعم شوگولی
شوگا:اوو...شوگولی؟
یونگهی:ارههه
شوگا:چون از زبون تو میشنوم خوشم میاد
یونگهی:کم کم دارم دربرابرت کم میارم مستر مین
شوگا:تو فقط با اون چشمات نگاهم کنی کافیه
یونگهی:توهم همینکارو بکن
میاکو ازونور داد زد:پدر جان بعدا وقت داری با سونگهی جون لاس بزنی و حرفای قشنگ مشنگ بهش بزنی....بریم دیرمون میشه
شوگا:دیر بشه...،هیچی مهمتر از یونگهی نیست
میاکو:یونگهی تو بهش بگو...شاید از تو شنید
یونگهی:بچه ها رو اذیت نکنیم نظرت چیه
شوگا:هرچی تو بگی
رفتن و سوار ماشیناشون شدن...صدای اهنگ رو بلند کردن و به سمت فرودگاه حرکت کردن....و مثل همیشه با سرعت خارق العاده ای حرکت میکردن و اما اینبار شوگا اجازه نداد بهش غلبه کنند و با سرعت بالاتری نسبت به همشون حرکت میکرد...از دید مردم مثل فیلمی که با سرعت بالا ادیت شده بود
سرعت شوگا دیوونه کنندست....همه رو به تماشای اون دعوت میکنه
بعد از ۲۰ دقیقه رسیدن فرودگاه....پیاده شدن و وارد فرودگاه شدن....کارای فرودگاهی رو تموم کردن و بعد از تحویل ساکاشون سوار جت شوگا شدن..نشستن رو صندلیا و زیباتر از کاپل های توی فیلما کنار هم نشستن
شوگا و یونگهی
جیمین و کلودی
کیوکو و میساکی
و تنها سینگل اینجا میاکو بود...خیلیم بی تفاوت بود و به کتفشم نبود و دوست داشت همیشه همینطور بمونه هیچ علاقه ای به داشتن دوست پسر نداشت
شوگا که کنار یونگهی نشسته بود...برا اولین بار دوست داشت بچه بازی دربیاره
شوگا:میخوام بخوابم
یونگهی:بخواب
شوگا:میخوام روی شونه ی تو بخوابم
یونگهی:فک کنم من بیشتر خوشحالم میشم تا تو
میساکی:خب...امممممم...تورو یک کوچولو بیشتر دوست دارم
کیوکو:فقط یک کوچولو؟
میساکی:شایدم بیشتر از یک کوچولو
کیوکو رفت و میساکی رو از کمر بلند کرد و تو هوا چرخوندش
کیوکو:منم خیلی دوست دارم دختررررر....همینجا میخورمتتت تورو....منو با اون زبون و حرفات میکشیییی
میساکی بلند بلند میخندید:باشه کیوکو منو بزار زمیننن
کیوکو میساکی رو گذاشت رو زمین...بقیه کم کم از اتاقاشون اومدن بیرون و منتظر شوگا و یونگهی شدن
شوگا و یونگهی هم با لباسای ست هرکدوم از اتاقشون اومد بیرون شوگاهم رفت نزدیک یونگهی و دستشو انداخت دور کمرش
شوگا:ماه در برابر تو کم میاره چشم گرگیم
یونگهی:فقط بخاطر اینکه در کنار توعم شوگولی
شوگا:اوو...شوگولی؟
یونگهی:ارههه
شوگا:چون از زبون تو میشنوم خوشم میاد
یونگهی:کم کم دارم دربرابرت کم میارم مستر مین
شوگا:تو فقط با اون چشمات نگاهم کنی کافیه
یونگهی:توهم همینکارو بکن
میاکو ازونور داد زد:پدر جان بعدا وقت داری با سونگهی جون لاس بزنی و حرفای قشنگ مشنگ بهش بزنی....بریم دیرمون میشه
شوگا:دیر بشه...،هیچی مهمتر از یونگهی نیست
میاکو:یونگهی تو بهش بگو...شاید از تو شنید
یونگهی:بچه ها رو اذیت نکنیم نظرت چیه
شوگا:هرچی تو بگی
رفتن و سوار ماشیناشون شدن...صدای اهنگ رو بلند کردن و به سمت فرودگاه حرکت کردن....و مثل همیشه با سرعت خارق العاده ای حرکت میکردن و اما اینبار شوگا اجازه نداد بهش غلبه کنند و با سرعت بالاتری نسبت به همشون حرکت میکرد...از دید مردم مثل فیلمی که با سرعت بالا ادیت شده بود
سرعت شوگا دیوونه کنندست....همه رو به تماشای اون دعوت میکنه
بعد از ۲۰ دقیقه رسیدن فرودگاه....پیاده شدن و وارد فرودگاه شدن....کارای فرودگاهی رو تموم کردن و بعد از تحویل ساکاشون سوار جت شوگا شدن..نشستن رو صندلیا و زیباتر از کاپل های توی فیلما کنار هم نشستن
شوگا و یونگهی
جیمین و کلودی
کیوکو و میساکی
و تنها سینگل اینجا میاکو بود...خیلیم بی تفاوت بود و به کتفشم نبود و دوست داشت همیشه همینطور بمونه هیچ علاقه ای به داشتن دوست پسر نداشت
شوگا که کنار یونگهی نشسته بود...برا اولین بار دوست داشت بچه بازی دربیاره
شوگا:میخوام بخوابم
یونگهی:بخواب
شوگا:میخوام روی شونه ی تو بخوابم
یونگهی:فک کنم من بیشتر خوشحالم میشم تا تو
۱.۴k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.