𝐹𝓇𝑜𝓂 𝒽𝒶𝓉𝑒 𝓉𝑜 𝒻𝓇𝒾𝑒𝓃𝒹𝓈𝒽𝒾𝓅
𝐹𝓇𝑜𝓂 𝒽𝒶𝓉𝑒 𝓉𝑜 𝒻𝓇𝒾𝑒𝓃𝒹𝓈𝒽𝒾𝓅
part:22
ویو کوک
دستشو گرفتم بردمش تو اتاق و خیل آروم گفتم
کوک:استراحت کن
ا/ت:کاری داشتی که رفتیم رستوران
کوک: شب بعد شام حرف میزنیم
ا/ت:باش
برا شام صدامون کردن
رفتیم پایین زنگ در خورد تهیونگ و جه بوم(شخصیت جدید) امدن لبخندی زدم و دعوتشون کردم سر سفره شام ا/ت جفتم نشسته بود جه بوم هم چشمش انور بود و اصلا دیدش عوض نمی شد با کلمه ای که ا/ت تو حرفش به کار برد از تعجب چشمام گرد شد
ا/ت: عشقم من سیر شدم میرم بالا
نگاهی بهش کردم که بلند شد رو لپم رو بوس کرد
تهیونگ:اوه زیادی پیش رفتین(خنده)
نگاهی به تهیونگ کردم یعنی دهن تو ببند که ساکت شد
ویو ا/ت
وای وای وای این اینجا چه غلطی میکنه عوضی چه نگاه هیزی هم دارهه
(جه بوم:دوست پسر سابق ا/ت دوست ته هم هست سر یه موضوعی از هم جدا شدن)
فعلا اینو بگیرین مامانم کارم داره پارت بعد طولانیه...
part:22
ویو کوک
دستشو گرفتم بردمش تو اتاق و خیل آروم گفتم
کوک:استراحت کن
ا/ت:کاری داشتی که رفتیم رستوران
کوک: شب بعد شام حرف میزنیم
ا/ت:باش
برا شام صدامون کردن
رفتیم پایین زنگ در خورد تهیونگ و جه بوم(شخصیت جدید) امدن لبخندی زدم و دعوتشون کردم سر سفره شام ا/ت جفتم نشسته بود جه بوم هم چشمش انور بود و اصلا دیدش عوض نمی شد با کلمه ای که ا/ت تو حرفش به کار برد از تعجب چشمام گرد شد
ا/ت: عشقم من سیر شدم میرم بالا
نگاهی بهش کردم که بلند شد رو لپم رو بوس کرد
تهیونگ:اوه زیادی پیش رفتین(خنده)
نگاهی به تهیونگ کردم یعنی دهن تو ببند که ساکت شد
ویو ا/ت
وای وای وای این اینجا چه غلطی میکنه عوضی چه نگاه هیزی هم دارهه
(جه بوم:دوست پسر سابق ا/ت دوست ته هم هست سر یه موضوعی از هم جدا شدن)
فعلا اینو بگیرین مامانم کارم داره پارت بعد طولانیه...
۱۱.۱k
۱۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.