مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

~~~فیک ھمسر مخفی~~~

فصل دوم
پارت : ۳۵

+کی گفته من زنتم؟! ولم کن
خنده ای سر داد و به لای پاهام اشاره زد
_بکارت نداشتت سند مالکیت منه، یادت که نرفته؟!
بغض کرده سرمو پایین انداختم
نه بخاطر گرفتن بکارتم ، بخاطر اینکه نتونستم اونحوری که باید زندگی کنم
________________________ ____________ ______
€ این نه ، اون یکی
چشمامو بستم حرصی سرش داد زدم
+بسه یکی رو انتخاب کنن
اونم به تقلبد از من داد زد
€ سر من داد نزنااااا
اسمش لینا بود و صد البته وسواس و‌ دلو جرعت دار!
چند دقیقه ای مکث کردیم و بومم!
اوج خنده هامو رفته بود بالا
میا عین گاو زل زده بود به ما دوتا.

از بس از خنده ریسه رفته بودیم صورتمون شده بود عین لبو!
شکمم درد گرفته بود و از چشمام اشک میومد.

بسه دیگه با ساکت شدنم اوناهم ساکت شد
+بسه ، برگردیم سر دعوا هامون
€ اوک ، با هر کسی انقدر حال نکرده بودم که با تو کردم!
هه! ببین کی میگه
+یعنی میخوای بگی کسی بهت تا الان حال اساسی نداده؟!
میا با تعجب گیج و منگ لب گشود
& مگه به تو داد؟
ها؟! دیگه خفه شدم چون حرفی نداشتم
به لینا نگاه کردم اونم مشتاق خیره م شده بود
€ داده؟!
باید این گندو یه جوری جمعش میکردم
جیغ زدم
+ خفه شیددد
دیدگاه ها (۴)

~~~فیک ھمسر مخفی~~~

~~~فیک ھمسر مخفی ~~~

~~~فیک ھمسر مخفی~~~

~~~فیک ھمسر مخفی~~~

-تا پیام هیون خودم از جام بلند شدم از شرکت زدم بیرون +دردم ه...

رمان جیمین ( سایه عشق پارت ۶)

{ 𝐵𝑒𝓉𝓌𝑒𝑒𝓃 𝓉𝑜𝓌 𝓈𝓅𝒶𝒸𝑒𝓈 }𝒫𝒶𝓇𝓉 ⁶..نتونستم خنده‌مو کنترل کنم ، ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط