Chapter 2
Chapter 2
Lucky-bloody#
پارت 67
درو پشت سرش میبنده
÷او....یادت رفته بابتت خونمو دادم؟
دستاتو مشت میکنی و کاملا آماده میشی تا با هر حرکتی که زد دخلشو بیاری
+خون تو ارزش داره که بخوای بابت دادنش چیزی بگیری؟
جیسونگ نیشخند میزنه و میاد نزدیک تر و توم میری عقب تر
÷میدونم از همون اولم نقشتون این بود که خون منو بگیرید و بعد تو از چنگم در بری....براش آماده بودم
+تو که به چیزی که میخواستی رسیدی...دیگه برای چی منو نیاز داری؟
جیسونگ یه نفس عمیق میکشه و حالت صورتشرو جوری میکنه که انگار داره فکر میکنه
÷هنوز نمیدونم،ولی بالاخره الان باید پیش من باشی،معامله کردیم،با اینگوک
اسم اینگوک که میاد یادت میاد اینگوکم دیشب اینجا بود ولی الان کسی توی خونه نیست،به دور و برت نگاه میکنی تا مطمئن شی اینگوک هست یا نه
÷نگرد نیست،دیشب رفت پیش کوک
به سرعت نگاهتو میدی سمت جیسونگ و با قیافه جدی و هنگ نگاش میکنی
+چی؟
÷چیه؟ ترسیدی نکنه شوهرت گی باشه؟
+قبل اینکه حرفی بزنی اول فکر کن ببین بابتش کدوم قسمت از اعضای بدنت منهدم میشه
جیسونگ میخنده و دستاشو میکنه تو جیبش
÷میرم سر اصل مطلب،نمیخوام خشنش کنم،خودت باهام راه بیا....بیا...بیا بریم
نیشخند تمسخرآمیزی میکنی
+چطوری فقط یه نفرو تا دم مرگ بردی آنقدر ریلکسی
÷من آدمای زیادی رو تا دم مرگ بردم....کدومشونو میگی؟
+نقش بازی نکن....الان دیگه فقط منم و تو....روراست باش
÷نکنه فکر کردی من کوک رو کشتم؟
+اون هنوز زندست حرف دهنتو بفهم....
÷حالا هرچی بالاخره که میمیره
+گفتم ببند اون دهن کثافتتو
÷داری رم میکنی...انگار باید خشن وارد عمل بشم
جیسونگ دستاشو از توی جیبش در میاره و یه قدم میاد نزدیک که تو پاتو با سرعت میاری نزدیک صورتش و جیسونگم عقب وایمیسته
+نیا نزدیک یا کلت میپره...
÷جیسونگ نگاه میکنه به صورتت و بعد نگاهشو اروم میبره پایین،متوجه نگاهش میشی و به بدنت نگاه میکنی،یادت میاد که دیشب از شدت خستگی شلوار نپوشیدی و فقط یه پیراهن تنته،ولی حداقلش لباس زیری که پوشیده بودی حکم شلوارک رو داشت برای همین اهمیتی نمیدی
+تو چشام نگاه کن....مرتیکه منحرف...
جیسونگ میخنده و مچ پاتو میگیره و آروم میزارش زمین
÷خیلی خب....منم با حرکات رزمی وارد عمل میشم
کراواتشو شل میکنه و استیناشو میده بالا،توم گاردتو حفظ میکنی و منتظر میمونی تا حمله کنه
جیسونگ میاد سمتت و بعد لا پایی دادن بهت دستشو میگیره پشت کمرت و توم تعادلتو از دست میدی و میفتی رو دستش،بدون مکث با پاشنه دستت میزنی تو چونش و میری عقب
+هوه...تازه دارم گرم میشم..
جیسونگ فکشو تکون میده و با همون لبخند همیشگیش دوباره میاد سمتت
÷داره حال میده
قبل اینکه بزاری جیسونگ حرکتی بزنه از لای پاهاش رد میشی و با لگد به کمرش،هولش میدی و...
🍃🗿
Lucky-bloody#
پارت 67
درو پشت سرش میبنده
÷او....یادت رفته بابتت خونمو دادم؟
دستاتو مشت میکنی و کاملا آماده میشی تا با هر حرکتی که زد دخلشو بیاری
+خون تو ارزش داره که بخوای بابت دادنش چیزی بگیری؟
جیسونگ نیشخند میزنه و میاد نزدیک تر و توم میری عقب تر
÷میدونم از همون اولم نقشتون این بود که خون منو بگیرید و بعد تو از چنگم در بری....براش آماده بودم
+تو که به چیزی که میخواستی رسیدی...دیگه برای چی منو نیاز داری؟
جیسونگ یه نفس عمیق میکشه و حالت صورتشرو جوری میکنه که انگار داره فکر میکنه
÷هنوز نمیدونم،ولی بالاخره الان باید پیش من باشی،معامله کردیم،با اینگوک
اسم اینگوک که میاد یادت میاد اینگوکم دیشب اینجا بود ولی الان کسی توی خونه نیست،به دور و برت نگاه میکنی تا مطمئن شی اینگوک هست یا نه
÷نگرد نیست،دیشب رفت پیش کوک
به سرعت نگاهتو میدی سمت جیسونگ و با قیافه جدی و هنگ نگاش میکنی
+چی؟
÷چیه؟ ترسیدی نکنه شوهرت گی باشه؟
+قبل اینکه حرفی بزنی اول فکر کن ببین بابتش کدوم قسمت از اعضای بدنت منهدم میشه
جیسونگ میخنده و دستاشو میکنه تو جیبش
÷میرم سر اصل مطلب،نمیخوام خشنش کنم،خودت باهام راه بیا....بیا...بیا بریم
نیشخند تمسخرآمیزی میکنی
+چطوری فقط یه نفرو تا دم مرگ بردی آنقدر ریلکسی
÷من آدمای زیادی رو تا دم مرگ بردم....کدومشونو میگی؟
+نقش بازی نکن....الان دیگه فقط منم و تو....روراست باش
÷نکنه فکر کردی من کوک رو کشتم؟
+اون هنوز زندست حرف دهنتو بفهم....
÷حالا هرچی بالاخره که میمیره
+گفتم ببند اون دهن کثافتتو
÷داری رم میکنی...انگار باید خشن وارد عمل بشم
جیسونگ دستاشو از توی جیبش در میاره و یه قدم میاد نزدیک که تو پاتو با سرعت میاری نزدیک صورتش و جیسونگم عقب وایمیسته
+نیا نزدیک یا کلت میپره...
÷جیسونگ نگاه میکنه به صورتت و بعد نگاهشو اروم میبره پایین،متوجه نگاهش میشی و به بدنت نگاه میکنی،یادت میاد که دیشب از شدت خستگی شلوار نپوشیدی و فقط یه پیراهن تنته،ولی حداقلش لباس زیری که پوشیده بودی حکم شلوارک رو داشت برای همین اهمیتی نمیدی
+تو چشام نگاه کن....مرتیکه منحرف...
جیسونگ میخنده و مچ پاتو میگیره و آروم میزارش زمین
÷خیلی خب....منم با حرکات رزمی وارد عمل میشم
کراواتشو شل میکنه و استیناشو میده بالا،توم گاردتو حفظ میکنی و منتظر میمونی تا حمله کنه
جیسونگ میاد سمتت و بعد لا پایی دادن بهت دستشو میگیره پشت کمرت و توم تعادلتو از دست میدی و میفتی رو دستش،بدون مکث با پاشنه دستت میزنی تو چونش و میری عقب
+هوه...تازه دارم گرم میشم..
جیسونگ فکشو تکون میده و با همون لبخند همیشگیش دوباره میاد سمتت
÷داره حال میده
قبل اینکه بزاری جیسونگ حرکتی بزنه از لای پاهاش رد میشی و با لگد به کمرش،هولش میدی و...
🍃🗿
۸.۵k
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.