ویو تهیونگ
ویو تهیونگ
رفتم پیش جونگ کوک
کوک: انقدر خستم که دارم جووون میدممم
ته: بده
کوک؛ گمشو ... جیا جییاااننن
جیا: ها
کوک: چه عجب اروم یجا وایسادی
جیا: حوصله ندارم
کوک: تو چه چرا انقدر راحتی
ته: ب تو چه خوو
جیا : اصلا روت میشه بگی
جیا اینو گفتو رفت اتاقش
کوک: این چشه
ته: لجبازی همیشگی
کوک: اوکی میرم اتاقم
ته: اوکی
ته: من میرم بخوابم خستم
کوک: چکار کردی خوبه من جون کندم نخوابیدم
ته: منم نشد بخوابم
کوک: چرا
ته: مغزم در گیر بود
( واقعا چقدردروغ)
کوک: برو
رفتم اتاقمو درو قفل کردم که کسی مثل کوگ یدفعه نیاد
بگه چیشده اتاقت شروع کردم ب جمع کردن وسایل و مرتب کردنشون
که اتاق برگشت ب روز اولش جوون چه کردمم
خودمو رو تخت ولو کردمم اخیشش
یکم مونوم که خوابم برد
رفتم پیش جونگ کوک
کوک: انقدر خستم که دارم جووون میدممم
ته: بده
کوک؛ گمشو ... جیا جییاااننن
جیا: ها
کوک: چه عجب اروم یجا وایسادی
جیا: حوصله ندارم
کوک: تو چه چرا انقدر راحتی
ته: ب تو چه خوو
جیا : اصلا روت میشه بگی
جیا اینو گفتو رفت اتاقش
کوک: این چشه
ته: لجبازی همیشگی
کوک: اوکی میرم اتاقم
ته: اوکی
ته: من میرم بخوابم خستم
کوک: چکار کردی خوبه من جون کندم نخوابیدم
ته: منم نشد بخوابم
کوک: چرا
ته: مغزم در گیر بود
( واقعا چقدردروغ)
کوک: برو
رفتم اتاقمو درو قفل کردم که کسی مثل کوگ یدفعه نیاد
بگه چیشده اتاقت شروع کردم ب جمع کردن وسایل و مرتب کردنشون
که اتاق برگشت ب روز اولش جوون چه کردمم
خودمو رو تخت ولو کردمم اخیشش
یکم مونوم که خوابم برد
۱۳.۴k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.