کیمیاگر
#کیمیاگر
#قسمت_اول
⭐️ خدا انسان را از خاک آفرید و به او گفت:
🌟 خاک با کیمیا طلا می شود.
✨ و از آن روز انسان در جستجوی کیمیا است.
📚 کیمیاگر
✍🏻 رضا مصطفوی
✍🏻 فصل اول
🕰 یونس از همان لحظه که پیچید توی کوچه، با دیدن در آهنی با گل میخ های زنگ زده، دانست که این خانه خیلی کم رفت و آمد است.
⭐️ وارد حیاط خانه ی جابر که شد، فهمید انگار سال ها است در و دیوار این خانه ی بزرگ به حال خود رها شده و رو به خرابی می رود.
✨ توی باغچه ی بزرگ خانه، برگ های در هم پیچیده ی درختان بود و علف های هرزی که در جای جای حیاط دیده می شد. الوارهای چوبی ریز و درشت در کنجی تلمبار شده بود.
✨ خانه در نظر یونس مثل خانه ی ارواح می آمد که در دنیای بازی های کودکانه اش دیده بود. حوض بزرگ وسط حیاط را لجن گرفته و جاهایی از دیوار فرو ریخته بود.
⭐️ جابر وقتی سر و صورت خاک گرفته ی یونس را دید، بی هیچ پرسشی از آستانه ی در کنار رفت و یونس را به خانه دعوت کرد.
✨ از پله ها که بالا می رفتند، جابر خوش آمد گویان و با صدای بلند، ساکنان خانه را هم از ورود مهمان آگاه می کرد.
✨ از در اتاق که وارد شدند، جایی را نشان داد و گفت:
🟠 بفرمایید آن جا؛ من اکنون باز
می گردم.
✨ چشمه یونس دور اتاق می گشت. اتاق اگرچه بزرگ و اعیانی، اما ساده و بی آلایش بود. از یک سو، در و دو پنجره اش رو به حیاط بزرگ خانه باز می شد و سوی دیگر با راهرویی به قسمت های درونی خانه راه داشت که ورودی آن با پرده ای رنگ و رو رفته پوشیده بود.
✨ یک جورهایی مشخص بود که این جا اتاق پذیرایی است.
#یارب_به_فضل_واحسان_تغییرده_قضارا #و_أکثروا_الدعاء_بتعجیل_الفرج_فإن_ذلک_فرجکم #بخوان_دعای_فرج#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است#حیا#حجاب#اللهم_لعن_سقیفه#اللهم_لعن_الجبت_و_الطاغوت #با_ادب_باشیم #صلوات #مناجات #زندگی_خوب #انتقام_سخت #رمضان #عکس_نوشته #بخون #تلنگر #مهدویت #فاطمیه #مذهبی #شهادت #شهدا #محرم #غدیر #ولایت #امامت #قرآن_کریم #برائت #تولی #ظهور #دعای_فرج #هنر_زندگی #اهل_بیت #ثقلین #رافصی#علمدار_نیامد #اربعین #زیارت #فرهنگی #تربیتی #ویسگون #نور #ظلمت #وحدت #حدیث #شبهه#ashura #ما_بیخیال_سیلی_مادر_نمیشویم #علی_علی
🆔@bagheban
#قسمت_اول
⭐️ خدا انسان را از خاک آفرید و به او گفت:
🌟 خاک با کیمیا طلا می شود.
✨ و از آن روز انسان در جستجوی کیمیا است.
📚 کیمیاگر
✍🏻 رضا مصطفوی
✍🏻 فصل اول
🕰 یونس از همان لحظه که پیچید توی کوچه، با دیدن در آهنی با گل میخ های زنگ زده، دانست که این خانه خیلی کم رفت و آمد است.
⭐️ وارد حیاط خانه ی جابر که شد، فهمید انگار سال ها است در و دیوار این خانه ی بزرگ به حال خود رها شده و رو به خرابی می رود.
✨ توی باغچه ی بزرگ خانه، برگ های در هم پیچیده ی درختان بود و علف های هرزی که در جای جای حیاط دیده می شد. الوارهای چوبی ریز و درشت در کنجی تلمبار شده بود.
✨ خانه در نظر یونس مثل خانه ی ارواح می آمد که در دنیای بازی های کودکانه اش دیده بود. حوض بزرگ وسط حیاط را لجن گرفته و جاهایی از دیوار فرو ریخته بود.
⭐️ جابر وقتی سر و صورت خاک گرفته ی یونس را دید، بی هیچ پرسشی از آستانه ی در کنار رفت و یونس را به خانه دعوت کرد.
✨ از پله ها که بالا می رفتند، جابر خوش آمد گویان و با صدای بلند، ساکنان خانه را هم از ورود مهمان آگاه می کرد.
✨ از در اتاق که وارد شدند، جایی را نشان داد و گفت:
🟠 بفرمایید آن جا؛ من اکنون باز
می گردم.
✨ چشمه یونس دور اتاق می گشت. اتاق اگرچه بزرگ و اعیانی، اما ساده و بی آلایش بود. از یک سو، در و دو پنجره اش رو به حیاط بزرگ خانه باز می شد و سوی دیگر با راهرویی به قسمت های درونی خانه راه داشت که ورودی آن با پرده ای رنگ و رو رفته پوشیده بود.
✨ یک جورهایی مشخص بود که این جا اتاق پذیرایی است.
#یارب_به_فضل_واحسان_تغییرده_قضارا #و_أکثروا_الدعاء_بتعجیل_الفرج_فإن_ذلک_فرجکم #بخوان_دعای_فرج#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است#حیا#حجاب#اللهم_لعن_سقیفه#اللهم_لعن_الجبت_و_الطاغوت #با_ادب_باشیم #صلوات #مناجات #زندگی_خوب #انتقام_سخت #رمضان #عکس_نوشته #بخون #تلنگر #مهدویت #فاطمیه #مذهبی #شهادت #شهدا #محرم #غدیر #ولایت #امامت #قرآن_کریم #برائت #تولی #ظهور #دعای_فرج #هنر_زندگی #اهل_بیت #ثقلین #رافصی#علمدار_نیامد #اربعین #زیارت #فرهنگی #تربیتی #ویسگون #نور #ظلمت #وحدت #حدیث #شبهه#ashura #ما_بیخیال_سیلی_مادر_نمیشویم #علی_علی
🆔@bagheban
۳.۴k
۰۸ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.