⛓عشق دوطرفه ۲۰🖤⛓
⛓عشق دوطرفه ۲۰🖤⛓
از بیمارستان مرخص شدم و سوفیا رفته بود دنبال کار های ترخیص و منم لباسامو پوشیده بودم .!
حالم بهتر شده بود بعد از چند روز و روی پاهام وایسادم انگار کل دنیا میچرخید دور سرم !
آروم آروم رفتم سمت در اتاق دستمو به دیوار گرفته بودم و سرم گیج رفت یهو خاستم بیوفتم احساس گرمی دست کسی پشت کمرم بود و چون لباسم پشتش باز بود تونستم گرمی دستشو حس کنم !
چشمامو باز کردم دیدم که؛ تو بغل تهیونگم و زود بلند شدم و مثل مجسمه خشکم زده بود😐
جولی:عایش ...تو اینجا چه کار میکنی!
تهیونگ:او...ببخشید فک کنم اشتباهی شده ؟
اومد از اتاق بره بیرون کوکی را دید که اوند داخل گفت جولی حالت خوبه!
تهیونگ:تو...تو میشناسیش!
کوک:اوم...ماجراش طولانیه بریم فعلا!
چا اومد داخل و تا اون دوتارا دید گفت جولی عزیزم حالت خوبه!
تهیونگ:عه ..اون وو توهم اینجایی!
اوه پسر چه باحال!
از بیمارستان مرخص شدم و سوفیا رفته بود دنبال کار های ترخیص و منم لباسامو پوشیده بودم .!
حالم بهتر شده بود بعد از چند روز و روی پاهام وایسادم انگار کل دنیا میچرخید دور سرم !
آروم آروم رفتم سمت در اتاق دستمو به دیوار گرفته بودم و سرم گیج رفت یهو خاستم بیوفتم احساس گرمی دست کسی پشت کمرم بود و چون لباسم پشتش باز بود تونستم گرمی دستشو حس کنم !
چشمامو باز کردم دیدم که؛ تو بغل تهیونگم و زود بلند شدم و مثل مجسمه خشکم زده بود😐
جولی:عایش ...تو اینجا چه کار میکنی!
تهیونگ:او...ببخشید فک کنم اشتباهی شده ؟
اومد از اتاق بره بیرون کوکی را دید که اوند داخل گفت جولی حالت خوبه!
تهیونگ:تو...تو میشناسیش!
کوک:اوم...ماجراش طولانیه بریم فعلا!
چا اومد داخل و تا اون دوتارا دید گفت جولی عزیزم حالت خوبه!
تهیونگ:عه ..اون وو توهم اینجایی!
اوه پسر چه باحال!
۱۲.۸k
۱۹ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.