ازت متنفرم
#ازت_متنفرم
پارت6
لابکو کامنت یادتون نره💚
💔🥺
میدونستم اگه زنگ بزنم به امیر،جواب نمیده
قشنگ گیج شده بودم
بعده هفت سال!؟
نمیتونستمم تا اخر قایم بشم که
لباسمو عوض کردمو رفتم رو تخت دراز کشیدم،خابم نمیبرد!..........
ساعت ۷بود که رسیدم شرکت
زند:سلام
ارام:سلام،اقای مهمدی اومدن؟{امیر}
زند:اصن نرفتن!
ارام:یعنی چی!؟
زند:دیشب حدوده ساعت ۳اومدن شرکت از اون موقعه نرفتن!
ارام:باشه،ممنون
رفتم سمته دفتره امیرو درو باز کردم
امیر:در داره دررر
ارام:اولا دیدم دوما چته!؟
امیر:هیچیم نیس،چم باشه!؟
ارام:امیررر
امیر:ها!؟
ارام:گفتم چته!؟
امیر:نمیدونم ارام نمیدونم
ارام:میشه واضح توضیح بدی
امیر:نمیدونم،اممم عسل خیلی عجیبه!
ارام:عجیبه!؟
امیر:نمیدونم،یع حسایه عجیبی دارم بش!
یع خنده از سره ذوق کردم
ارام:ما به این میگیم عشق!
امیر:بروبابا،من ایلارو دوست دارم،توعم که عشقو قبول نداری پس چی میگی!؟
ارام:قبولش ندارم،ولی بلدمش!بعدم انقد جلو عسل نگو ایلار چون بعید میدونم یع طرفه باشه حست
امیر:یعنی چی!؟
ارام:یعنی نرنجونش!
امیر:یعنی من الا عاشقه عسل شدم!؟
ارام:به احتمال خیلی خیلی زیاد
امیر:ولی با حسی که به ایلار داشتم خیلی فرق داره
ارام:هوسوعشق باهم خیلی فرق میکنن!
امبر:یعنی حسم یه ایلار هوس بوده!؟
ارام:اره
امیر:اگه برعکس باشه چی!؟
رفتم بقل دستش رو مبل نشستمو سرشو گذاشتم رو شونم
ارام:دودیقه بگیر بکب مغذت به کار بیوفته داری چرتو پرت میگی!
دومین بعد
در باز شد
علی:هیع،برگامم
ارام:هییییس،یواش خابه!
اروم سرشو از روی شونم برداشتم یدونه کوسن گذاشتم زیره سرش
علی:منو باش فک کردم با عسل داره یع غلطایی میکنه!
ارام:هنو نکرده،ولی میکنه!
علی:با کی عسل یا تو!؟
ارام:علیییی
علی
ارام:علیییی
موندم،فقط نگاش کردم،چقدر قشنگ صدام کرد
انگار اسمم با صدای ارام معنی دار میشد!
پارت6
لابکو کامنت یادتون نره💚
💔🥺
میدونستم اگه زنگ بزنم به امیر،جواب نمیده
قشنگ گیج شده بودم
بعده هفت سال!؟
نمیتونستمم تا اخر قایم بشم که
لباسمو عوض کردمو رفتم رو تخت دراز کشیدم،خابم نمیبرد!..........
ساعت ۷بود که رسیدم شرکت
زند:سلام
ارام:سلام،اقای مهمدی اومدن؟{امیر}
زند:اصن نرفتن!
ارام:یعنی چی!؟
زند:دیشب حدوده ساعت ۳اومدن شرکت از اون موقعه نرفتن!
ارام:باشه،ممنون
رفتم سمته دفتره امیرو درو باز کردم
امیر:در داره دررر
ارام:اولا دیدم دوما چته!؟
امیر:هیچیم نیس،چم باشه!؟
ارام:امیررر
امیر:ها!؟
ارام:گفتم چته!؟
امیر:نمیدونم ارام نمیدونم
ارام:میشه واضح توضیح بدی
امیر:نمیدونم،اممم عسل خیلی عجیبه!
ارام:عجیبه!؟
امیر:نمیدونم،یع حسایه عجیبی دارم بش!
یع خنده از سره ذوق کردم
ارام:ما به این میگیم عشق!
امیر:بروبابا،من ایلارو دوست دارم،توعم که عشقو قبول نداری پس چی میگی!؟
ارام:قبولش ندارم،ولی بلدمش!بعدم انقد جلو عسل نگو ایلار چون بعید میدونم یع طرفه باشه حست
امیر:یعنی چی!؟
ارام:یعنی نرنجونش!
امیر:یعنی من الا عاشقه عسل شدم!؟
ارام:به احتمال خیلی خیلی زیاد
امیر:ولی با حسی که به ایلار داشتم خیلی فرق داره
ارام:هوسوعشق باهم خیلی فرق میکنن!
امبر:یعنی حسم یه ایلار هوس بوده!؟
ارام:اره
امیر:اگه برعکس باشه چی!؟
رفتم بقل دستش رو مبل نشستمو سرشو گذاشتم رو شونم
ارام:دودیقه بگیر بکب مغذت به کار بیوفته داری چرتو پرت میگی!
دومین بعد
در باز شد
علی:هیع،برگامم
ارام:هییییس،یواش خابه!
اروم سرشو از روی شونم برداشتم یدونه کوسن گذاشتم زیره سرش
علی:منو باش فک کردم با عسل داره یع غلطایی میکنه!
ارام:هنو نکرده،ولی میکنه!
علی:با کی عسل یا تو!؟
ارام:علیییی
علی
ارام:علیییی
موندم،فقط نگاش کردم،چقدر قشنگ صدام کرد
انگار اسمم با صدای ارام معنی دار میشد!
۳.۲k
۲۸ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.