نیمهجان با نفس بوی تو برمیگردد

نیمه‌جان با نفَسِ بوی تو برمی‌گردد
این مبارز که به اردوی تو برمی‌گردد

من ضمانت ‌شده‌ی مکتب عشقم ، صیاد !
هر کجا هم رَود آهوی تو ، برمی‌گردد

ای به دلدادگی‌ات شیفته ! با این عاشق
مچ نینداز که بازوی تو برمی‌گردد

عمر، خونی‌ست که از زخم عمیقم رفته
عمر، آبی‌ست که در جوی تو برمی‌گردد

دل شکستیّ و کسی نیست بگوید این غم
بومرنگ است ؛ شبی سوی تو برمی‌گردد

آنکه ما را به زمین زد تو نبودی ؟! باشد
پس چرا وقت گِله روی تو برمی‌گردد...؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدگاه ها (۴)

باز هم شب شد و من ماندم و تکرار غزلقلمی دست من افتاد به اصرا...

بهترین و کوتاه ترین داستان جهان ؛هیچ حواسم نبود ، دو فنجان ر...

برو ای باد بدان سوی که من دانم و توخیمه زن بر سر آن کوی که م...

تئوری انتخاب (درآمدی بر روانشناسی امید) اثر دکتر ویلیام گلسر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط