tell me daddy
tell me daddy
P2
____________________________________________
اومد جلوم
@: خوبی؟
&: بله اما میشه منو نجات بدید هق
@: کی اذیتت کرده؟
همون پسره با سرعت به طرفمون اومد
#: بیا اینجا کاریت ندارم
@: ببینم چیکارشی پسر جون
#: هه به تو چه
بهم نزدیک شد و دستم رو کشید
مرده زود دستم رو از دستش بیرون آورد و یه مشت نسارش کرد
پسره ترسیده بود
@: گمشو از اینجا برو
رو به من کرد
@: بیا سوار ماشین شو تنهایی؟
&: بله نمیدونم اینجا کجاست
@: عیبی نداره آدرس خونتون رو بگو تا ببرمت
سوار ماشینش شدیم و آدرس رو گفتم
@: چرا باید یه دختر تنها اینجا باشه( داد)
&: با دوستم اومده بودم ولی گم شدم
@: هوفففف میدونی اگه نرسیده بودم چی میشد!
&: هیقق من..... من فقط نمیدونم
@: باشه گریه نکن
نمی تونستم به صورتش نگاه کنم فقط ترسیده بودم
@: هی کوچولو بیدار شو
چشمام رو باز کردم
&: من کجام؟!!
@: برو خونت رسیدیم
&: آها مرسی
به طرفم چرخید این ....این آدم خیلی جذاب بود
@: اومم حالت خوبه؟
&: اوه بله ببخشید
زود از ماشین پیاده شدم و به سمت خونه رفتم
مامان و بابا داخل پزیرایی داشتن تلویزیون میدیدن و میخندیدن
با عصبانیت به طرفشون رفتم
&: اصلا میدونستید من گم شدم؟ اینجوری راحت نشستید
مامان: چرا جیغ میزنی هانن ساکت باش یکدفعه دیگه داد بزنی زندانیت میکنم
&: اَهههههههه بسه دیگه از دستتون خسته شدم معلومه که نگران نمیشید چون من دختر واقعیتون نیستممممم
بابا از صورتم زد و افتادم زمین
بابا: ساکت باش دختره ی عوضی خوبه که ما تو رو بزرگ کردیم وقتی یتیم بودی
&: اره بزرگ کردید ولی با شکنجه
بلند شدم و به طرف اتاقم رفتم و نشستم گریه کردم
ویو جیمین:
اعصابم خورد شد وقتی دیدم یه دختره با این سن توی کوچه ها ول میگرده
رسوندمش خونه
خودمم به سمت خونه رفتم تا با مادر و پدرش حرف بزنم
ولی همه جا با داد و بیداد پر شده بود پس اینا پدر و مادر ناتنیشن
بدون در زدن وارد خونه شدم
P2
____________________________________________
اومد جلوم
@: خوبی؟
&: بله اما میشه منو نجات بدید هق
@: کی اذیتت کرده؟
همون پسره با سرعت به طرفمون اومد
#: بیا اینجا کاریت ندارم
@: ببینم چیکارشی پسر جون
#: هه به تو چه
بهم نزدیک شد و دستم رو کشید
مرده زود دستم رو از دستش بیرون آورد و یه مشت نسارش کرد
پسره ترسیده بود
@: گمشو از اینجا برو
رو به من کرد
@: بیا سوار ماشین شو تنهایی؟
&: بله نمیدونم اینجا کجاست
@: عیبی نداره آدرس خونتون رو بگو تا ببرمت
سوار ماشینش شدیم و آدرس رو گفتم
@: چرا باید یه دختر تنها اینجا باشه( داد)
&: با دوستم اومده بودم ولی گم شدم
@: هوفففف میدونی اگه نرسیده بودم چی میشد!
&: هیقق من..... من فقط نمیدونم
@: باشه گریه نکن
نمی تونستم به صورتش نگاه کنم فقط ترسیده بودم
@: هی کوچولو بیدار شو
چشمام رو باز کردم
&: من کجام؟!!
@: برو خونت رسیدیم
&: آها مرسی
به طرفم چرخید این ....این آدم خیلی جذاب بود
@: اومم حالت خوبه؟
&: اوه بله ببخشید
زود از ماشین پیاده شدم و به سمت خونه رفتم
مامان و بابا داخل پزیرایی داشتن تلویزیون میدیدن و میخندیدن
با عصبانیت به طرفشون رفتم
&: اصلا میدونستید من گم شدم؟ اینجوری راحت نشستید
مامان: چرا جیغ میزنی هانن ساکت باش یکدفعه دیگه داد بزنی زندانیت میکنم
&: اَهههههههه بسه دیگه از دستتون خسته شدم معلومه که نگران نمیشید چون من دختر واقعیتون نیستممممم
بابا از صورتم زد و افتادم زمین
بابا: ساکت باش دختره ی عوضی خوبه که ما تو رو بزرگ کردیم وقتی یتیم بودی
&: اره بزرگ کردید ولی با شکنجه
بلند شدم و به طرف اتاقم رفتم و نشستم گریه کردم
ویو جیمین:
اعصابم خورد شد وقتی دیدم یه دختره با این سن توی کوچه ها ول میگرده
رسوندمش خونه
خودمم به سمت خونه رفتم تا با مادر و پدرش حرف بزنم
ولی همه جا با داد و بیداد پر شده بود پس اینا پدر و مادر ناتنیشن
بدون در زدن وارد خونه شدم
۱۲.۰k
۲۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.