unexpected love 🤎 ☕️
unexpected love 🤎 ☕️
عشق غیره منتظره 🤎 ☕️
انچه گذشت
الان ساعت ۴ رفتم گوشیم رو ورداشتم زنگ زدم به تهیونگ و....
part ¹⁰
مکالمه با تهیونگ
هاییییی پرنس خوشتیپ
_های های پرنسس چه طوری؟
خوبم تو چه طوری؟
_منم خوبم اتفاقی افتاده زنگ زدی؟
مگه باید چیزی بشه تا زنگ بزنم بهت
_نه اخه همیشه من میزنم فکر کردم چیزی شده
نه فقط میخواستم ببینم وقت داری یه جایی بریم؟
_اره کجا ؟
میشه امروز بیای بریم خرید عروسی ؟
_مطمئنی؟ (متعجب)
اره چند روز دیگه عروسیه و هنوز هیچی نخریدیم حتی تالار هم اوکی نکردیم توی این ۳روز بریم به کارامون برسیم
_باشه ساعت۵ حاضر باش
اوکی بای بای
_بای بای
الان ساعت ۴ بود پس یه دوش ۱۵ مینی گرفتم و سریع موهام رو خشک کردم رفتم لباسم رو انتخاب کردم و گذاشتم رو تخت رفتم طرف میز ارایشم یه ارایش کوشولو کردم و رفتم لباسم رو پوشیدم ساعت رو دیدم ۵ بود همون لحظه برام پیام اومد
تهیونگ:
_من جلوی درم بیا بیرون
رفتم پایین که دیدم......
عشق غیره منتظره 🤎 ☕️
انچه گذشت
الان ساعت ۴ رفتم گوشیم رو ورداشتم زنگ زدم به تهیونگ و....
part ¹⁰
مکالمه با تهیونگ
هاییییی پرنس خوشتیپ
_های های پرنسس چه طوری؟
خوبم تو چه طوری؟
_منم خوبم اتفاقی افتاده زنگ زدی؟
مگه باید چیزی بشه تا زنگ بزنم بهت
_نه اخه همیشه من میزنم فکر کردم چیزی شده
نه فقط میخواستم ببینم وقت داری یه جایی بریم؟
_اره کجا ؟
میشه امروز بیای بریم خرید عروسی ؟
_مطمئنی؟ (متعجب)
اره چند روز دیگه عروسیه و هنوز هیچی نخریدیم حتی تالار هم اوکی نکردیم توی این ۳روز بریم به کارامون برسیم
_باشه ساعت۵ حاضر باش
اوکی بای بای
_بای بای
الان ساعت ۴ بود پس یه دوش ۱۵ مینی گرفتم و سریع موهام رو خشک کردم رفتم لباسم رو انتخاب کردم و گذاشتم رو تخت رفتم طرف میز ارایشم یه ارایش کوشولو کردم و رفتم لباسم رو پوشیدم ساعت رو دیدم ۵ بود همون لحظه برام پیام اومد
تهیونگ:
_من جلوی درم بیا بیرون
رفتم پایین که دیدم......
۶.۴k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.