مجبور شد
"مجبور شد"
پارت ۸
من+
لینو_
لونا: خ...خب من باهاش توی شرکت اشنا شدم
+:و بعدش دوست دخترش شدی؟
لونا: اذیت نکن دیگه
+:باشه باشه بگو
لونا: اره اولش خیلی بدم میومد ازش ولی یه روز بهم زنگ زد گفت میتونیم بریم بیرون منم گکگفتم باشه بعد بهم اعتراف کرد که از همون روزی که وارد شرکتشون شدم عاشقم شده منم کم کم ازش خوشم اومد و...
+:دوست دخترش شدی؟
لونا: من دیگه تسلیمم اره
+:خب خب اسم این پسره خوش شانس چیه
لونا: اینجوری نگو خجالت میکشم اسمش ووجونه
+:اسمش مثل دوست دخترش قشنگه
لونا سرشورفت اون ور
+:حالا خجالت نکش تو که کارتو کردی دیگه خجالتش چیه
لونا: نمیدونم😅
+:کس دیگه ای میدونه؟
لونا: نه
+:یعنی به مامانت نگفتی؟
لونا: نه چون اون درگیر کارای خودشه
+:خب بالاخره بفهمه خوشحال میشه
لونا: یادت نیست سر رابطهی تو و لینو چقدر مخالفت کرد اگر بعدا بفمه خیلی بهتره
+:هوم اره به هرحال تو دخترشی بهتر میشناسیش
غذامونو خوردیم و رفتیم سوار ماشین شدیم
+:میگم اگر خونه تنهایی میخوای بیای پیش من چون منم تنهام
لونا: اخه ممکنه لینو بیاد خونه
+:تو که غریبه نیستی خواهرشی بعدشم امکان نداره زودتر از ۱۱ شب بیاد
لونا: باشه پس
رفتیم خونه
+:لونا چند بار الکل یا نوشیدنی الکل دار خوردی*اعتقاد زیادی به سانسور کردن کلمه ها دارم🤣🤣*
لونا: ۲ بار
+:واقعا فقط دوبار
لونا: اره یه بار با تو و لینو یه بارم با
+:با ووجون؟
لونا: اره
+:مطمئن باشم که کار دیگه نکردین؟😈
لونا:اره..کار..دیگه ای ن...نکردیم
+:باشه ولی تو هروقت دروغ میگی اروم حرف میزنی
لونا: هعی راست میگی
+:هروقت لینو حالش خوب شد باید بگم حواسش بیشتر بهت باشه
لونا:اوممم شاید
پارت ۸
من+
لینو_
لونا: خ...خب من باهاش توی شرکت اشنا شدم
+:و بعدش دوست دخترش شدی؟
لونا: اذیت نکن دیگه
+:باشه باشه بگو
لونا: اره اولش خیلی بدم میومد ازش ولی یه روز بهم زنگ زد گفت میتونیم بریم بیرون منم گکگفتم باشه بعد بهم اعتراف کرد که از همون روزی که وارد شرکتشون شدم عاشقم شده منم کم کم ازش خوشم اومد و...
+:دوست دخترش شدی؟
لونا: من دیگه تسلیمم اره
+:خب خب اسم این پسره خوش شانس چیه
لونا: اینجوری نگو خجالت میکشم اسمش ووجونه
+:اسمش مثل دوست دخترش قشنگه
لونا سرشورفت اون ور
+:حالا خجالت نکش تو که کارتو کردی دیگه خجالتش چیه
لونا: نمیدونم😅
+:کس دیگه ای میدونه؟
لونا: نه
+:یعنی به مامانت نگفتی؟
لونا: نه چون اون درگیر کارای خودشه
+:خب بالاخره بفهمه خوشحال میشه
لونا: یادت نیست سر رابطهی تو و لینو چقدر مخالفت کرد اگر بعدا بفمه خیلی بهتره
+:هوم اره به هرحال تو دخترشی بهتر میشناسیش
غذامونو خوردیم و رفتیم سوار ماشین شدیم
+:میگم اگر خونه تنهایی میخوای بیای پیش من چون منم تنهام
لونا: اخه ممکنه لینو بیاد خونه
+:تو که غریبه نیستی خواهرشی بعدشم امکان نداره زودتر از ۱۱ شب بیاد
لونا: باشه پس
رفتیم خونه
+:لونا چند بار الکل یا نوشیدنی الکل دار خوردی*اعتقاد زیادی به سانسور کردن کلمه ها دارم🤣🤣*
لونا: ۲ بار
+:واقعا فقط دوبار
لونا: اره یه بار با تو و لینو یه بارم با
+:با ووجون؟
لونا: اره
+:مطمئن باشم که کار دیگه نکردین؟😈
لونا:اره..کار..دیگه ای ن...نکردیم
+:باشه ولی تو هروقت دروغ میگی اروم حرف میزنی
لونا: هعی راست میگی
+:هروقت لینو حالش خوب شد باید بگم حواسش بیشتر بهت باشه
لونا:اوممم شاید
- ۴.۸k
- ۳۱ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط